شاید این سؤالی باشد که هر معاملهگر فارکسی در بدو ورود به حرفه معاملهگری آن را میپرسد. تقریباً تمامی منابع اطلاعاتی موجود در رابطه با بازارهای مالی، بخش جداگانهای برای استراتژی معاملاتی اختصاص دادهاند. ویدیوهای آموزشی زیادی هم در رابطه با استراتژیهای معاملاتی در اختیار همگان قرار گرفتهاند. اکثر این استراتژیها به نظر استراتژی موفقی میرسند، اما در عمل، معاملهگر نمیتواند از آنها سود ببرد. چرا این اتفاق میافتد؟ در این مقاله میخواهیم به این سؤال پاسخ دهیم.
چرا استراتژیهای معاملاتی کار نمیکنند؟
دلایل زیادی وجود دارند که چرا اکثر سیستمهای معاملاتی موجود انتظارات معامله گران را برآورده نمیکنند؟ در این بخش سعی میکنیم به چند مورد اشاره کنیم.
مشکلات فنی
برخی از استراتژیها صرفاً برای فروش طراحی میشوند. یعنی توسعه دهنده به فکر خدمات یا به روز رسانیهای بعدی نیست. به همین دلیل در شناساندن استراتژی به بخشهایی از نمودارهای قیمتی اشاره میشوند که استراتژی کارساز بوده است. اما حقیقت را به طور کامل نشان نمیدهند. شاید استراتژیهایی هم وجود داشته باشند که به طور رایگان در اختیار عموم قرار میگیرند. اما نقاط ضعف آنها مورد بحث قرار نمیگیرد و صرفاً مثالهایی که در آن استراتژی به خوبی کارایی داشته، نشان داده میشود.
تنظیمات اشتباه اندیکاتورها
قیمتگذاری داراییهای مالی به عوامل مختلفی بستگی دارد و به طور مستمر هم این عوامل در حال تغییر هستند. بایستی به این حقیقت توجه داشت که الگوریتم اندیکاتورهای تکنیکال مربوط به سالهای دور است. اکثر این الگوریتمها در قرن بیستم میلادی طراحی شدهاند. از آن زمان، حجم معاملات به قدری افزایش یافته که در اکثر بازارهای مالی شاهد تشکیل نویزهای قیمتی هستیم. به همین دلیل کارایی بسیاری از اندیکاتورهای تکنیکال به طور قابل توجهی کاهش یافته است. این پدیده تنها محدود به اندیکاتورهای تکنیکال نمیشود، حتی سطوح حمایت و مقاومت تکنیکال هم بارها با شکست جعلی مواجه میشوند.
عوامل انسانی
این شایعترین عاملی است که باعث میشود اکثر استراتژیها کارایی لازم را نداشته باشند. این مسئلهای است که در این مقاله بیشتر به آن میپردازیم.
اغلب اوقات معامله گران تازه کار اشتباهات مهلکی را مرتکب میشوند و این اشتباهات به ضرر آنها تمام میشوند. به طور مثال:
بیتوجهی به ویژگیهای خاص استراتژی
دیده شده که معامله گران تازه کار در مطالعه استراتژیهای معاملاتی به جزئیات توجه زیادی نمیکنند. به طور مثال طراح استراتژی توصیه کرده که از تایم فریمهای خاص یا ساعات معاملاتی مشخصی پیروی شود، اما معاملهگر این کار را نمیکند. یعنی به جای اینکه در جلسه معاملاتی آمریکا استراتژی را پیاده کند، در جلسه معاملاتی آسیا این کار را انجام میدهد. اگر شرایطی که برای استراتژی تعیین شده رعایت نشود، استراتژی هم کارایی خود را از دست خواهد داد. در این میان استراتژیهایی هم وجود دارند که برای داراییهای خاصی طراحی شدهاند. یعنی شاید استراتژی طراحی شده که تنها در جفت ارز EURUSD کار میکند. در چنین شرایطی معاملهگر باید حتماً به توصیههای طراح استراتژی توجه کند.
تقریباً همه معامله گران تازه کار به دنبال استراتژی بیعیب و نقص هستند
این یک حقیقت است که هیچ سیستم و استراتژی در دنیا وجود ندارد که بیعیب و نقص و تا ابد بتواند تصمیمات درست و سوددهی بگیرد. رمز موفقیت در بازارهای مالی خیلی ساده است، باید برآیند بازدهی معاملات مثبت باشد. استراتژیهایی وجود دارند که شاید در ۹۰ درصد مواقع معاملات با ضرر بسته شدهاند، اما ضرر مالی آنها به دلیل دستورات حد ضرر کوتاه قابل چشمپوشی بوده است. یعنی با اینکه تنها ۱۰ درصد معاملات در سود بسته شدهاند، اما در نهایت سود معاملات بیشتر از زیان آنها بوده است.
بیتوجهی به دستورات ایمنی
تقریباً هیچ معاملهگر تازهکاری به دستورات حد سود و حد ضرر اعتقادی ندارد! به خصوص که معامله گران تازه کار حرفه معاملاتی را با حسابهای دمو شروع میکنند و به همین دلیل زیان و سود معاملات برای آنها خیلی قابل درک نیست. اگر دستور حد ضرر یا حد سودی در کار نباشد، یعنی معاملهگر تازه کار نمیداند که چه زمانی معاملهاش اشتباه بوده و یا چه زمانی معاملهاش به ثمر مینشیند. مشخص است که نتیجه چنین دیدگاهی جز شکست نیست.