تئوری دورنما یا پراسپکت تئوری: چگونه در شرایط ریسکی تصمیم می‌گیریم؟

یکشنبه ۲۰ شهریور ۱۴۰۱ - ۱۱:۱۶

تئوری دورنما، تحلیلی از نحوه تصمیم‌گیری افراد در شرایط ریسکی است. در این مقاله می‌خواهیم با یکی از جنبه‌های جذاب فرآیند تصمیم‌گیری در انسان آشنا شویم. این مقاله به شما کمک می‌کند تا به شناخت بهتری از خودتان برسید و در تصمیمات سرمایه‌گذاری و معاملاتی خود آن را لحاظ کنید.


تئوری دورنما یا پراسپکت تئوری چیست؟


تئوری دورنما (Prospect Theory) فرض می‌کند که زیان‌ها و سودها ارزش‌گذاری متفاوتی دارند و به همین دلیل افراد در زمان تصمیم‌گیری بیشتر تمایل دارند گزینه‌ای را انتخاب کنند که سود احتمالی در آینده دارد! این سود قطعی نیست! صرفاً حرف زدن از سود برای افراد خوشایند است.


همچنین طبق تئوری ریسک گریزی، ایده کلی این است که اگر دو گزینه در پیش روی فرد قرار گیرد و هر دو گزینه هم نتیجه یکسانی داشته باشند، شخص گزینه‌ای را انتخاب خواهد کرد که در آن فقط از سود حرف زده شده است! دقت کنید که نتیجه هر دو گزینه یکی است! تنها در ارائه گزینه تفاوت دارند!


تئوری دورنما به نام تئوری ریسک گریزی هم شناخته می‌شود. تئوری دورنما بخشی از علم اقتصاد رفتاری است و نشان می‌دهد که سرمایه‌گذاران در شرایط ریسکی چگونه تصمیم‌گیری می‌کنند. طبق این تئوری، برای افراد سود احتمالی خوشایند است، چون‌که حرف زدن از زیان احتمالی اثر روانی شدیدتری دارد!


تئوری دورنما یا ریسک گریزی چگونه کار می‌کند؟


تئوری دورنما در سال ۱۹۷۹ معرفی شد و در سال ۱۹۹۲ توسعه پیدا کرد. تورسکی و کانمن که این تئوری را برای اولین بار مطرح کردند معتقدند که زیان تأثیر روانی شدیدی روی فرد می‌گذارد. حتی اگر اندازه زیان و سود یکی باشد، باز اثر روانی زیان بیشتر است.

مقالات فارکس:‌ استراتژی، روانشناسی و کنترل ریسک
آموزش فارکس – طبق تئوری دورنما، تاثیر روانی زیان بیشتر از سود است. یعنی ناراحتی ناشی از زیان بیشتر از خوشحالی ناشی از سود به همان مقدار است! به همین دلیل ما در تصمیم گیری ها بیشتر به سمت گزینه هایی متمایل می شویم که کمتر از زیان یا ریسک حرف می زنند!


اگر دو گزینه در برابر افراد قرار دهیم و هر دو گزینه نتیجه یکسانی داشته باشند، افراد گزینه‌ای را انتخاب خواهند کرد که سود احتمالی و درک شده‌ای دارد!


به طور مثال فرض کنید که نتیجه نهایی دو گزینه‌ای که در برابر افراد قرار می‌دهیم، دریافت ۲۵ دلار پول باشد. گزینه اول، ۲۵ دلار را مستقیماً به شخص می‌دهد. اما در گزینه دیگر ابتدا ۵۰ دلار به شخص داده می‌شود و سپس از او ۲۵ دلار پس گرفته می‌شود. نتیجه هر دو گزینه به دست آوردن ۲۵ دلار است.


به نظر شما افراد در مواجه با چنین تصمیمی کدام گزینه را انتخاب می‌کنند؟ به احتمال زیاد گزینه اول را! گزینه‌ای که در آن ۲۵ دلار به طور مستقیم به شخص پرداخت می‌شود. هر چند که نتیجه هر دو گزینه یکی است، اما سرمایه‌گذاران گزینه‌ای را انتخاب می‌کنند که در آن حرفی از پس دادن پول یا زیان نباشد!


مثالی از کاربرد تئوری دورنما


فرض کنید دو مشاور سرمایه‌گذاری در رابطه با سرمایه‌گذاری در یک صندوق حرف می‌زنند و می‌خواهند شخصی را برای سرمایه‌گذاری در این صندوق متقاعد کنند. صندوق سرمایه‌گذاری پیشنهاد شده یکی است.


مشاور اول در ارائه خود اعلام می‌کند که صندوق سرمایه‌گذاری در طول سه سال گذشته به طور میانگین بازدهی ۱۰ درصدی داشته است. اما مشاور سرمایه‌گذاری دوم می‌گوید که این صندوق در ده سال گذشته بازدهی بالای متوسط داشته، اما در سه سال اخیر بازدهی صندوق کاهش یافته است.


طبق تئوری دورنما، حرف‌های مشاور اول برای سرمایه‌گذار مطلوبیت بیشتری دارد. این در حالی است که هر دو مشاور در رابطه با یک صندوق سرمایه‌گذاری حرف می‌زنند! چرا سرمایه‌گذار حرف‌های مشاور اول را بیشتر دوست دارد؟ چون‌که مشاور اول تنها از بازدهی صندوق حرف زده، اما مشاور دوم نه‌تنها از سود بالا بلکه از زیان هم حرف زده است!