حرفه معاملهگری به راحتی میتواند زندگی یک شخص را نابود کند! این یک نصیحت نیست، این یک هشدار است! همه به این امید که درآمد اضافی و دلاری کسب خواهند کرد وارد این حرفه میشوند، اما هر کسی نمیتواند از این بازار جان سالم به در ببرد! یعنی نه تنها احتمال زیان مالی وجود دارد، بلکه شاید زندگی شخصی او هم نابود شود!
معاملهگری یک مهارت است. برخی از افراد بدون اینکه حتی خودشان هم متوجه شوند، معاملهگرند! اما برای عموم مردم قضیه فرق میکند. یعنی سایرین باید مهارتهای معاملهگری را یاد بگیرند.
معاملهگری و سرمایهگذاری میتواند خیلی ساده به یک قمار تبدیل شود و فرد هم به جای اینکه معاملهگر شود، بعد از چند سال به یک قمارباز بازنده تبدیل شود! شاید برای افرادی که تجربهای ندارند و در ابتدای راه هستند، این هشدار برایشان ترسناک به نظر برسد. حقیقت امر هم همین است! اگر برنامهای ندارید، از ورود شتاب زده به بازار خودداری کنید و بترسید!
فهرست مطالب
روال تکراری آشنایی و ورود افراد به حرفه معاملهگری!
اگر از اکثر معامله گران بپرسید که چگونه با بازارهای مالی به خصوص بازار فارکس، سهام و یا ارز دیجیتال آشنا شدهاند، داستانی تکراری را تعریف خواهند کرد!
یا از شبکههای اجتماعی با حرفه معاملهگری آشنا شدهاند و یا از طریق دوست و آشنا. ایرادی ندارد که از چه طریقی با بازارهای مالی آشنا شدهاید. اما محرک و انگیزه این کار چه بوده است؟ چرا یک لحظه به این فکر کردهاید که شاید بهتر باشد به یک معاملهگر تبدیل شوید؟
اکثر افرادی که به بازارهای مالی روی میآورند، به خاطر نارضایتی از شغل و درآمد فعلی است. یا شغل درست حسابی ندارند، یا شغل خوبی دارند اما درآمد مطلوبی ندارند. همه به خاطر پول در این راه قدم بر میدارند. باز هم ایرادی ندارد و این حق هر کسی است که راهی را انتخاب و آن را تجربه کند.
بهترین بروکرهای فارکس را می شناسید؟
با ایران بورس آنلاین در بهترین بروکر فارکس حساب باز کنید
مشکل از زمانی شروع میشود که فرد از واقعیت دور میشود! به نظر شما واقعیت شغل معاملهگری چیست؟ معاملهگر کسی است که با چند ساعت کار ساده و آسان به درآمدهای خارقالعاده میرسد و همیشه در حال سفر، تفریح و ولخرجی است؟
حقیقت حرفه معاملهگری
معاملهگری شغل سختی است. هر معاملهگر، روزانه چندین نوع اطلاعات را از بازارها و محیط اطراف خود دریافت میکند. باید این اطلاعات را مرتب کند و روی آنها پردازش انجام دهد. پردازش اطلاعات به او کمک میکند که به یک دانش و دیدی از اتفاقاتی که در اطراف او میافتد برسد. این دانش به او کمک میکند تا با چشمانی باز و برنامه مشخص به هدف خود برسد!
پس اگر میخواهید به دنیای معاملهگری وارد شوید، اول باید از خودتان بپرسید که حوصله پردازش اطلاعات مالی و اخبار اقتصادی را دارید؟ اصلاً با برنامه کار میکنید؟ چقدر اهل برنامهریزی هستید؟ اگر میخواهید به هدفی برسید، چند برنامه برای آن تهیه میکنید و چگونه ابزار و منابعی که در اختیار دارید را برای رسیدن به هدف مالی مدیریت میکنید؟
چرخه تکراری و حوصله سر بر معاملهگری
معاملهگری یک چرخه تکراری و حوصله سر بر است و اگر درآمدی در کار نباشد میتواند به یک اتلاف وقت و زندگی هم تبدیل شود! معاملهگر هر روز باید اطلاعات را پردازش کند تا به روند کلی بازار پی ببرد. سپس با طراحی یک برنامه (استراتژی) وارد بازار میشود و از فرصت پیش آمده استفاده میکند.
او اول محیط را شناسایی میکند. سپس با منابع و ابزاری که دارد، به اتفاقات محیط واکنش نشان میدهد!
او این کار را هر روز به مدت چندین سال باید تکرار کند. نکته جالب توجه این است که هر کسی استراتژی خاص خود را دارد. یعنی یک نسخه عمومی برای موفقیت در بازار وجود ندارد! این هم هشداری است که باید به آن توجه کنید! هیچ استراتژی عمومی وجود ندارد! اگر استراتژی موفق است، تنها برای طراح آن کارایی دارد. شما باید به دنبال ساخت و طراحی استراتژی خودتان باشید!
یک تست ساده برای اینکه بدانید به درد حرفه معاملهگری میخورید یا خیر؟
در این بخش یک تست ساده میگیریم. نتیجه این تست کمک میکند تا پی ببرید که قرار است پول و زندگی شخصیتان فدای حرفه معاملهگری شود یا نه میخواهید از راه درست و با درک واقعیات یک تصمیم منطقی بگیرید؟ تصمیمی که نتیجه آن میتواند ورود به حرفه معاملهگری و یا دوری از آن باشد. فرقی نمیکند که چندین سال در این بازار بودهاید و یا در ابتدای راهید! حتماً این تست را انجام دهید!
سؤال: رسیدن به هدف چقدر برایتان مهم است؟
اگر شما هم جزو افرادی هستید که حاضرید همهچیز را در راه رسیدن به هدف از دست بدهید و همه کس و همه چیز را فدای هدفتان کنید، حرفه معاملهگری زندگی شما را نابود خواهد کرد! روحیات شما با حقیقت حرفه معاملهگری و سرمایهگذاری سازگاری ندارد! نه تنها زندگیتان نابود خواهد شد که حتی معاملهگر هم نخواهید شد!
اصل اول موفقیت در حرفه معاملهگری و سرمایهگذاری، محافظت از سرمایه و دارایی است. اگر حاضرید همه چیز را فدا کنید، اصل اول موفقیت را نقض کردهاید!
سؤال: چقدر تبلیغات یا حرف دیگران روی تفکرات و تصمیمگیریهای شما تأثیر دارند؟
همه ما تحت تأثیر محیط اطرافمان قرار میگیریم. تبلیغات روی همه تأثیر میگذارد. حرف و نگاه دیگران برای همه ما مهم است. اما تا چه اندازه؟ حاضرید تصمیمی که گرفتهاید را به خاطر حرف دیگران تغییر دهید؟ حاضرید تنها برای خشنودی دیگران کارهای عجیب و غریب انجام دهید و به خودتان و خانوادهتان آسیب وارد کنید؟
محیط و افرادی که اطراف ما هستند همیشه برای همه ما انسانها اهمیت دارند. اما برای معاملهگر، درجه اهمیت دیدگاه و نظرات دیگران ناچیز است. پروسه تصمیمگیری یک معاملهگر کاملاً شخصی است. معاملهگر در انزوای کامل تصمیم میگیرد!
سعی کنید خود را خوب بشناسید. به طور مثال در چند تصمیم اخیری که گرفتهاید، دیدگاه دیگران چقدر در این تصمیمات تأثیرگذار بودهاند؟ دیدگاه و نظرات افراد خبره حکم مشاوره را دارند. اما دیدگاه و نظرات افراد سایرین تنها یک نویز است. چقدر به این نویزها توجه داشتهاید؟
سؤال: چند بار شکست را میتوانید تحمل کنید؟
در پاسخ به این سؤالات اغراق نکنید. باید پاسخ شما با واقعیت و حقیقت زندگی و رفتار شما همخوانی داشته باشد.
در معاملهگری ممکن است چندین بار بازارهای مالی را تحلیل کنید. با توجه به تواناییها خود برنامه مشخصی هم برای آن بنویسید. برنامهای که نشان دهد شما چگونه به بازار واکنش نشان خواهید داد. بعد از همه این کارها، شاید شکست بخورید! شاید بازار به نوعی تغییر کند که تحلیل یا دانشی که از بازار دارید باطل شده باشد. این شکست نیست! اما برای افرادی که دوست دارند همیشه برنده باشند، یک شکست محسوب میشود.
بار روانی این اتفاق میتواند سنگین باشد. میتواند فرد را نابود کند. شاید معاملهگر نه تنها خودش که زندگی و محیط و جهان را هم زیر سؤال ببرد، اما قبول نکند که این فقط یک شکست ساده بوده و باید از آن عبور کند.
سؤال: به دنبال راه حل میگردید یا پاک کردن صورتمسئله؟
معاملهگر هر روز با مسائل پیچیده مواجه است. نسخه ساده و عمومی وجود ندارد که بتوانید به کمک آن تمام مسائل را حل کنید!
شاید مجبور شوید برای حل یک مسئله، چندین برنامه کوتاهمدت و کوچک اجرا کنید تا به هدف برسید! اگر مسئلهای به وجود آمد، باید به دنبال راه حل باشید. اگر شما هم جزو افرادی هستید که اگر سه بار از آنها سؤالی بپرسید جوش میآورند و اعصابشان خرد میشود، باید بدانید که شما با حرفه معاملهگری تفاهمی ندارید! حرفه معاملهگری شما را به چالش خواهد کشید.
سؤال: چقدر تعصب دارید؟
دنیای بازارهای مالی هر روز و هر ثانیه در حال تغییر است. یک اتفاق ساده و لحظهای میتواند کل بازار را دگرگون کند.
معاملهگر تابع بازار است! بازار هر رفتاری کند، معاملهگر هم باید رفتار مشابهی را نشان دهد. بازار سقوط میکند، معاملهگر باید در سمت فروشنده باشد تا ببرد. بازار سیر صعودی دارد، معاملهگر باید در سمت خریدار باشد تا سود کند.
اگر فرد متعصبی هستید، به سراغ حرفه معاملهگری و سرمایهگذاری نروید! تعصب شما باعث خواهد شد تا بازار را کنار بگذارید و خودتان را محور عالم فرض کنید. یعنی از نظر شما همه اشتباه میکنند و حق با شماست. شما همیشه در نقطه مقابل بازار قرار خواهید گرفت و بعد از مدتی نابود خواهید شد.
سؤال: مسئولیت پذیرید؟ یا همیشه تقصیر دیگران است؟
هر اتفاقی بیفتد، مسئول آن شمایید! اگر بازار به خاطر اخبار سیاسی متلاطم شد، مسئولیت سود و زیان آن بر عهده شماست. اگر شما مسئولیت معاملات را بر عهده نگیرید، هیچ کس دیگری نیست که مسئولیت آن را برعهده بگیرد. اگر مسئولیتپذیر نیستید و فکر میکنید همه اتفاقاتی که میافتند مقصری دارند و آن مقصر شما نیستید، وارد حرفه معاملهگری نشوید!
سؤال: چقدر اهرم یا لوریج برای شما مهم است؟
اهرم یا لوریج همان معاملات مارجین دار است. یعنی شما از اعتباری که کارگزاری یا بروکر در اختیار شما قرار میدهد استفاده میکنید تا چندین برابر سرمایهای که دارید معامله کنید.
اهرم میتواند سود ۱ درصدی را به ۱۰۰ درصد تغییر دهد! اهرم میتواند زیان ۱ درصدی را به صفر شدن کل حساب ختم کند.
اهرم چیز خطرناکی است. در نبود اهرم هیچ ریسکی وجود ندارد. بازاری مثل بازار فارکس تبدیل به یک کبریت بی خطر میشود! اما اهرم را به آن اضافه کنید، فارکس تبدیل به جنگلی میشود که هر کس برای بقای خود میجنگند!
اگر میخواهید با سرمایه کوچک، اما اهرم بالا وارد بازار شوید، در واقع میخواهید قمار کنید. اما اگر میخواهید با اهرم پایینتر، اما سرمایه اولیه منطقی وارد بازار شوید، به نظر میرسد که در راه درستی قدم برداشته اید.
سؤال: اگر هواپیما در حال سقوط بود، چتر نجات دارید؟
برای روزهای سخت آمادهاید؟ اگر هیچ چیز طبق برنامه پیش نرود، چه کار خواهید کرد؟ پلن B شما چیست؟ اگر حرفه معاملهگری برای شما مناسب نبود، آیا پلی پشت سر خود نگه داشتهاید؟ اگر برنامهای ندارید، اگر هنوز مشخص نکردهاید که چقدر برای این کار هزینه خواهید کرد، اگر هنوز هم فکر میکنید که باید همه چیز را برای رسیدن به هدف فدا کرد، بهتر است که به فکر شغلی غیر از معاملهگری و سرمایهگذاری باشید.
سؤالات رایج در رابطه با حرفه معاملهگری فارکس
در این مقاله میخواهیم به چند سؤال رایج در رابطه با بازار فارکس جواب دهیم. بسیاری از افرادی که در ابتدای راه قرار دارند، شاید با سؤالاتی مشابه به سؤالات مطرح شده در این مقاله مواجه شوند. پاسخ به این سؤالات میتواند به تصمیمگیری تازهکارها کمک کند و با دید منطقی وارد بازار شوند.
آیا واقعاً تبدیل شدن به معاملهگر فارکس ارزشی دارد؟
این یکی از سؤالات تکراری است که افراد تازه کار به دنبال پاسخ آن هستند. آیا معاملهگری در بازار فارکس ارزش این همه زحمت و سرمایهگذاری وقت و انرژی را دارد؟ با توجه به اینکه بازار فارکس بزرگترین بازار مالی دنیاست، بدون شک بسیاری به دنبال ورود به این بازار هستند تا از فرصتهای موجود سود ببرند. شاید شما هم جزو افرادی باشید که در دورهای با چنین سؤالاتی درگیر بودهاید:
“آیا سرمایهگذاری در بازار فارکس کار درستی است؟”
“آیا باید وارد بازار فارکس شوم؟”
“آیا بازار فارکس میتواند یک منبع درآمد باثباتی باشد یا به من کمک کند تا ثروتمند شوم؟”
شاید سؤالات دیگری هم باشند که در این لیست قرار ندارند. شاید سؤالات بالا در قالب دیگری ذهن شما را به خود مشغول کنند. اینکه سرمایهگذاری در بازار فارکس ارزش ریسک کردن دارد یا خیر، به این بستگی دارد که این سؤال را از چه کسی بپرسید. اگر از فردی که تمام پسانداز خود را بدون مدیریت ریسک و بازدهی وارد بازار کرده و بدون پشت سر گذاشتن آموزشهای سرمایهگذاری و حتی بدون استراتژی وارد بازار شده و تمام دارایی خود را باخته چنین سؤالی بپرسید، مسلماً فعالیت در بازارهای مالی به طور کلی غیر منطقی خواهد بود. یعنی فرقی ندارد فارکس باشد یا سهام. در هر دو حالت دیدگاه یک فرد بازنده به این دو بازار منفی خواهد بود. اما اگر همین سؤال را از یک حرفهای بپرسید، مسلماً به شما توصیه خواهند کرد که وارد این بازار شوید. البته ورود به بازار به این معنی نیست که حساب معاملاتی باز کنید و معاملات را شروع کنید! بلکه اگر آموزشها را دنبال کنید و تجربه کار در حساب دمو را داشته باشید، بدون شک بازار سهام و فارکس میتواند محل خوبی برای فعالیتهای مالی شما باشد.
همچنین توجه داشته باشید که انگیزه شما از ورود به بازار و آستانه تحمل ریسک شما هم اهمیت دارند. اگر فردی هستید که با ریسک کردن مشکل دارید، باید از فکر ورود به بازارهای فارکس و سهام بیرون بیایید. یا اگر قدرت تحلیل رفتار و تصمیمات خود را ندارید، به احتمال زیاد در حرفه معاملهگری درجا خواهید زد. چون در حرفه معاملهگری هیچ کس کنار شما نیست که ایرادات شما را گوش زد کند. اگر انگیزه شما از ورود به بازار فارکس یا سهام هم یک شبه ثروتمند شدن باشد، باز هم در اشتباه هستید و این بازار ارزش سرمایهگذاری نخواهد داشت. طمع از محرکهای بازارهای مالی است، اما در بازار فارکس شما معامله خواهید کرد نه قمار. پس نباید تصور کنید که با ورود به این بازار معجزهای روی خواهد داد و شما یک شبه ثروتمند خواهید شد.
اگر فکر میکنید همه چیز را درباره فارکس میدانید و یک متخصص هستید، معاملهگری فارکس برای شما مناسب نخواهد بود. در بازار فارکس اعتماد به نفس کاذب جایی ندارد. در حرفه معاملهگری این تجربیات و مهارتهای شماست که در قالب دستورالعملها به یک استراتژی تبدیل میشوند و با اجرای دقیق و منظم شما درآمدزایی ایجاد میکنند. رسیدن به چنین مرحلهای نیازمند صرف زمان، انرژی و آزمایشهای زیادی است. تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای با کسب گواهینامه یا گذراندن یک دوره آموزشی تحقق نمییابد، باید در این بازار تجربه کسب کنید و آموزش ببینید تا مهارتهای لازم را به دست آورید.
در مقابل اگر فکر میکنید که پیش از ورود به بازار بر روی مهارتهای خود سرمایهگذاری خواهید کرد، بازار فارکس جای شماست! معاملهگر تازهکاری که در ابتدا یک حساب واقعی باز میکند و معامله میکند، یا میخواهد بازار واقعی را تجربه کند و یا بیش از حد به خود اعتماد دارد. اما معاملهگر تازهکاری که میخواهد مهارتها و دانش مربوط به حرفه معاملهگری را یاد بگیرد، باید بداند که بازار فارکس و حرفه معاملهگری مناسب اوست. حرفه معاملهگری در بازار فارکس یا سهام یک حرفه سخت با پتانسیل بازدهی بالاست که نیازمند صرف زمان و انرژی زیاد برای یادگیری و کسب تجربه است.
چرا معاملهگر شدن خوب است؟
اگر ذهنیت فرد درست باشد و استراتژی مناسب با مهارتهای فردی شخص هم طراحی شده باشد، ورود به حرفه معاملهگری کار درستی خواهد بود. ورود به بازار فارکس خیلی ساده و آسان است. هر کس با هر سرمایهای میتواند وارد بازار فارکس شود. چون اهرم و اعتبار هم به حسابهای فارکس داده میشود، عملاً با هر سرمایهای میشود وارد معاملات بزرگ شد. پلتفرمها، حسابهای معاملاتی و نمادهای متنوعی در اختیار معاملهگر فارکسی قرار گرفته و حق انتخاب زیادی دارد. معاملهگر فارکسی میتواند در هر ساعتی از روز که دوست داشت معامله کند! هیچ محدودیت زمانی وجود ندارد. معاملهگر فارکسی میتواند تمام وقت یا پاره وقت کار کند!
معاملهگر فارکسی میتواند حتی از اهرم استفاده نکند و ریسک معاملات را به طور قابلتوجهی پایین بیاورد. این کار باعث میشود تا معاملهگر به سبد دارایی خود تنوع بدهد. همچنین معاملهگر فارکسی فردی است که مدتها به یادگیری مهارتهای مختلف پرداخته و همیشه رفتار و تصمیمات خود را تجزیه و تحلیل کرده است. این یعنی اگر فرد مورد نظر در بازار فارکس یا سهام هم کار نکند، در سایر بخشهای زندگی خود موفق عمل خواهد کرد! معاملهگر فارکس بعد از مدتی به یک ماشین تصمیمگیری منطقی تبدیل میشود! یعنی همیشه بر اساس منطق تصمیم میگیرد! او یاد گرفته که پیش از اتخاذ هر تصمیمی اطلاعات را پردازش و تحلیل کند، سناریوهای مختلف را پیشبینی کند، سقف خواستههای خود را تعیین کند و در صورتی که تصمیم به ضرر او بود خیلی سریع به آن واکنش نشان دهد! اگر تا به حال چنین تجربهای نداشتهاید، تنها برای یک لحظه تصور کنید که اگر در تصمیمات قبلی خود چنین فرآیندی را پشت سر گذاشته بودید، آیا تصمیم بهتری نمیگرفتید؟
آیا معاملهگری در بازار فارکس درآمد خوبی دارد؟
همه معامله گران با انگیزه کسب درآمد وارد این بازار میشوند. پول یا کسب درآمد دلاری یکی از انگیزههای اصلی معامله گران است و هیچ کس نمیتواند این واقعیت را انکار کند. اگر معاملهگری در بازار فارکس ارزش وقت گذاشتن دارد، درآمد آن چقدر خواهد بود؟ آیا فارکس میتواند به تنهایی هزینههای زندگی مرا تأمین کند؟ آیا درآمد فارکس بیشتر از سایر شغلهاست؟
هیچ کس نمیتواند درآمد دقیق از فارکس را برآورد کند. عوامل زیادی در تعیین درآمد بازار فارکس دخالت دارند. شاید در ابتدای معاملات بازدهی فرد از بازار به حدی باشد که شخص بیش از حد به آینده حرفهای خود خوشبین شود. اما در انتهای دوره معاملاتی (به طور مثال در انتهای سهماهه اول) بازدهی معاملات منفی شود! همه چیز به استراتژی، نظم و سرمایه اولیه شخص بستگی دارد. مسلماً بازدهی پنج درصد در ماه برای حساب ۱۰۰ دلاری با حساب ۱۰ هزار دلاری یکسان نخواهد بود.
این یعنی اگر میخواهید وارد حرفه معاملهگری فارکس شوید، پیش از ورود به بازار سعی کنید مقداری سرمایه در نزد خود نگه دارید. تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای و کسب بازدهی مستمر زمان خواهد برد. در این دوره یا باید در یک شغل دیگر فعال باشید و هزینههای زندگی خود را تأمین کنید و یا اینکه از پساندازی که دارید استفاده کنید. هیچوقت بدون استراتژی و کسب تجربه لازم در بازار سرمایهگذاری نکنید.
در بازار فارکس و سهام هیچ قطعیتی وجود ندارد. ریسک در این بازار به معنی ضرر است و شاید تحقق نیابد، اما باید قادر به تحمل آن باشید. در بازارهای مالی عوامل زیادی بر عملکرد و بازدهی معاملات تأثیر دارند: شاخصهای اقتصادی، تکنیکهای مدیریت ریسک، سبکهای معاملاتی و عواطف شخصی و اخبار غیر منتظره و … . به همین دلیل معاملهگر فارکسی معامله نمیکند که ماه به ماه هزینههای زندگی خود را تأمین کند. بلکه معامله میکند تا بودجه لازم برای هزینههای آتی خود را تأمین کند. تنها زمانی معاملهگر میتواند روی درآمدهای ناشی از فارکس حساب کند که سود از حساب برداشته شده باشد و در یک حساب بانکی نگهداری شود. در دنیای معاملهگری فارکس شما نمیتوانید درآمدهای روزانه خود را برداشت کنید و خرج کنید. اشتباه نکنید، شما میتوانید چنین کاری بکنید! اما کار درستی نیست. شما باید درآمدهای ناشی از معاملات را پسانداز کنید و سپس با بودجهای که برای زندگی خود تدارک دیدهاید سودهای به دست آمده را خرج کنید.
آیا ارزشی دارد که به یک معاملهگر تمام وقت تبدیل شویم؟
فرض کنید تمام مهارتهای اولیه مربوط به حرفه معاملهگری فارکس را یاد گرفتهاید و توانستهاید استراتژی معاملاتی موفقی را طراحی کنید. آیا وقت آن رسیده که به یک معاملهگر تمام وقت تبدیل شوید؟
هر چند که معاملهگر فارکس بودن کار با ارزشی است، اما تبدیل شدن به یک معاملهگر تمام وقت کار آسان و سادهای نیست! این کار چالشهای زیادی دارد، گاهی اوقات خسته کننده و پر استرسی است. معاملهگری به هوش زیادی نیاز ندارد، اما تحلیل و برنامهریزی ۲۴ ساعته برای نوسانات بازار کار سختی است. اگر مهارتهای شخصی لازم برای این کار را ندارید، بهتر است که به معاملهگری در فارکس به عنوان شغل دوم نگاه کنید. هر کسی نمیتوانید با فضای عدم قطعیتی که در بازارهای فارکس و سهام وجود دارد کنار بیاید. تحمل، درس گرفتن و فراموش کردن اشتباهات کار سختی است. سختتر از آن کنار آمدن با سودهای به دست آمده است. هر کسی ظرفیت کسب سودهای مستمر و بالا را ندارد! بسیاری از افراد با کسب سود خوب همه اصول را فراموش میکنند! یعنی فراموش میکنند که این استراتژی و شرایط مساعد بازار بوده که برای آنها سود خوبی به ارمغان آورده نهفقط معامله آنها. پس اگر مهارتهای لازم برای این کار را ندارید، سعی کنید به حرفه معاملهگری به چشم یک کار پاره وقت نگاه کنید.
اما اگر علاوه بر دانش و تجربه، صبر و نظم و انرژی کافی را هم دارید، میتوانید به عنوان یک معاملهگر تمام وقت بازار فارکس کار کنید. معامله گران تمام وقت بازار فارکس به طور ذاتی تاجر هستند و علاقه زیادی هم به مسائل مربوط به بازارهای مالی دارند. اگر از معامله کردن لذت میبرید، میتوانید به مرور زمان خود را برای تبدیل شدن به یک معاملهگر حرفهای آماده کنید. اما اگر هنوز هم با معاملات سود ده خوشحال میشوید و با معاملات زیان ده ناراحت، بهتر است که احتیاط کنید. شما به عنوان معاملهگر باید روی استراتژی و کارایی آن تمرکز کنید.
حرفه معاملهگری را از کجا شروع کنیم؟
شروع حرفه معاملهگری خیلی ساده و آسان است. تنها چیزی که نیاز دارید یک لب تاب متصل به اینترنت است. لب تاب را باز کنید و یادگیری بازار را شروع کنید. نیازی نیست فرد باهوش با IQ بالا باشید. پشتکار، نظم و برنامهریزی مهم است. سعی کنید از منابع آموزشی رایگانی که در اینترنت وجود دارد حداکثر استفاده را ببرید. روشهای خودآموزی را هم به مهارتهای خود اضافه کنید. سپس به تدریج به کمک حسابهای آزمایشی یا دمو با بازار درگیر شوید. همه هدف شما باید بر طرف کردن موانعی باشد که بر سر راه شما قرار گرفته اند. موانعی مثل سطح پایین دانش، نداشتن قدرت تصمیمگیری، احساسی رفتار کردن، عدم تحلیل رفتارهای شخصی خود، ارزیابی نتایج و پیامدهای تصمیمات و … . هر چه قدر تعداد اشتباهاتی که داشتهاید بیشتر باشد و آنها را کشف و برطرف کنید، راه برای شما برای تبدیل شدن به یک معامله گر فارکس حرفهای هموارتر خواهد بود.
حرفه معاملهگری را از کدام بازار شروع کنیم؟ فارکس، سهام یا رمزارز؟
از زمان شروع بحران کرونا شاهد رشد سریع قیمتها در بازار رمزارز ها و سهام بودیم. این یک واقعیت است که علاقه برای شغل معاملهگری به شدت در جوامع افزایش یافته و در سرتاسر جهان مردم به دنبال معامله در بازارهای مالی هستند و میخواهند معاملهگری را به عنوان شغل اصلی یا دوم خود انتخاب کنند. در این مقاله میخواهیم به کلیات حرفه معاملهگری نگاهی بیندازیم و توضیح دهیم که چرا معامله گران باید کار را از بازار فارکس شروع کنند؟ سرمایهگذاری در بازارهای رمرزارز ها و سهام یک ضرورت است، اما برای معاملهگری، بازار فارکس گزینه بهتری است.
همه از رمزارز ها و سهام حرف میزنند و به نظر میرسد که بازار فارکس دیگر مثل گذشته رونقی ندارد. بدون شک هر بازاری فرصتهای خاص خود را دارد، اما بازار فارکس چیزی نیست که بتوان از کنار آن به راحتی عبور کرد. فارکس به عنوان بازار ارز (سنتی) بهترین شرایط برای معاملهگری را دارد و حجم معاملات روزانه این بازار از ۷ تریلیون دلار عبور کرده است. معامله در بازار فارکس میتواند چالشهای خاص خود را داشته باشد، به خصوص که عوامل خارجی زیادی در بازار دخیل هستند و در عین حال اندازه نوسانات جفت ارزها هم نسبتاً کوتاه است. اما اگر مسیر درستی را برای شروع کار انتخاب کنید، میتوانید با یادگیری ترفندها و مهارتهای مهم معاملهگری و سرمایهگذاری در بازار فارکس، خود را برای هر بازار دیگری هم آماده کنید.
اگر مقالات قبلی آموزش معاملهگری را مطالعه کرده باشید، شاید برای شما هم حرف زدن از سیستم معاملاتی تکراری و خسته کننده به نظر برسد. سیستم معاملاتی نحوه ارتباط و فعالیت شما در بازارهای مالی را تعریف میکند. این ارتباط میتواند در گذر زمان تغییر کند. تغییرات میتواند به دلیل بالا رفتن دانش شما، تغییر اوضاع بازار، تغییر قوانین و یا ترکیبی از این عوامل باشد. سیستم معاملاتی یک موجود زنده است و باید به آن رسیدگی کنید. به همین دلیل هر چقدر هم از سیستم معاملاتی حرف بزنیم، باز هم کم است.
این جمله را به خاطر داشته باشید: اگر میخواهید در حرفه معاملهگری و سرمایهگذاری موفق شوید، باید سیستم معاملاتی خود را طراحی و از آن پیروی کنید. در حرفه معاملهگری شما همیشه با آمار و احتمالات عجیب غریبی مواجه هستید. هر لحظه احتمال دارد در نقطهای از دنیا اتفاقی بیفتد و بازار نوسان شدیدی را تجربه کند. یعنی یک معاملهگر با یک دنیای پر از عدم قطعیت و رویدادهای شانسی و تصادفی مواجه است. در این دنیا هیچ چیز قطعی و مادامالعمر نیست! هر اتفاقی هم که قرار است بیفتد، از قبل در قیمتها پیشخور شده است! چقدر برای چنین دنیایی آمادگی دارید؟ سیستم معاملاتی میتواند میزان آمادگی شما را نشان دهد.
طراحی سیستم معاملاتی کار زمان بری است. چونکه باید به مرور زمان این سیستم را توسعه دهید. اگر خوششانس باشید و کار را از فارکس شروع کرده باشید، طراحی سیستم معاملاتی هم کار نسبتاً سادهای (نه آسان!) خواهد بود. فارکس همیشه باز است و هر لحظه به هر اتفاقی که در دنیا روی میدهد واکنش نشان میدهد. بازار فارکس جایی است که برآیند تمامی اتفاقات در آن دیده میشود. معاملهگری که برای بازار فارکس آماده شده، برای تمامی بازارهای مالی جدید و سنتی آماده است. پس اگر میخواهید معاملهگر بازارهای مالی شوید، ابتدا از فارکس شروع کنید تا با اقتصاد جهانی و رفتار جمعیت معاملهگری آشنا شوید و بعد از آن با طراحی سیستم معاملاتی، نحوه حضور خود در بازارهای مالی را تعریف کنید.
خیلی مهم است که شخص بداند چه باید بکند. وقتی وارد فروشگاهی میشوید، همه میدانیم که چگونه باید در فروشگاه عمل کنیم تا به هدف خود برسیم. وقتی وارد دانشگاه میشویم کار کمی پیچیدهتر میشود. فرد وقتی با عنوان دانشجو وارد دانشگاه شد، باید بداند که از کجا شروع کند و چگونه پیش برود. در بازار کار هم چنین وضعیتی حاکم است. اگر میخواهید در کارخانه، بیمارستان یا شرکتی کار کنید، باید وظایف شما، ساعات کار، مسئولیتها، ارتباطات و غیره برای شما تعریف شوند. باید مشخص شود که شغل برای شما به صرفه است یا خیر؟ باید درآمد و مزایایی که برای شما دارد هم تعریف شوند.
حرفه معاملهگری هم چنین وضعیتی دارد. اما بر خلاف سایر مشاغل، وظایف، ساعات کار، مسئولیتها، ارتباطات، درآمد و به صرفه بودن و غیره به خود شخص بستگی دارد و از هر شخصی به شخص دیگر متغیر است. سیستم معاملاتی مشخص میکند که چه زمانی باید در بازار معامله کنید؟ چه شرط یا شروطی برای ورود به معامله لازم است؟ وظایف شما در بازار چیست؟ در برابر نوسانات شدید بازار چه کار باید بکنید؟ حد ضرر شما کجاست؟ یعنی تا کی کار کردن در بازار برای شما به صرفه است. چقدر سود برای شما کافی است؟ اصلاً تعریفی از سود دارید؟
سیستم معاملاتی همان دستورالعملهایی است که شما با اجرای آن میتوانید به سود مستمر برسید و در حرفه معاملهگری مشغول شوید. اما این همه ماجرا نیست. سیستم معاملاتی میتواند نحوه تعامل شما با بازار را مشخص کند، اما نمیتواند مسائل پیش افتاده را حل کند. بازار فارکس در پنج روز کاری هفته باز است. طمع نکنید. بسیاری از معامله گران فارکس فکر میکنند که حضور در بازار ضروری است. حضور در بازار در ساعات مشخص ضروری است، اما نباید معاملهگر همیشه پشت سیستم باشد. علاوه بر این معاملهگر باید بتواند احساسات خود را کنترل کند.
حرفه معاملهگری با آشنایی مفاهیم اولیه اقتصادی، مالی و تکنیکال شروع میشود، اما بعد از یک مدت معاملهگر به خود نگاه میکند و میبیند که در حال خواندن کتابی در رابطه با مدیریت استرس است. شاید تصور کنید که حرفه معاملهگری به دلیل نوسانات و عدم قطعیتی که دارد، شخص را به استرس و اضطراب میاندازند. اما این طور نیست. حرفه معاملهگری با یادگیری مسائل فنی شروع میشود و در نهایت خود شخص را تغییر میدهد! حرفه معاملهگری ایراداتی مثل مشکل در تصمیمگیری را حل میکند و قدرت حل مسئله فرد را تقویت میکند. اگر وارد این بازار شدید، خود را برای تغییرات بزرگ آماده کنید.
چند تجربه ارزشمند برای شروع بهتر حرفه معاملهگری
معامله گران مبتدی سعی میکنند که بعد از ورود به بازار فارکس، حرکتهای قیمتی را بشناسند و درک کنند. اما بعد از مدتی که به تریدر های ماهر تبدیل میشوند، علاوه بر به دست آوردن تجربه، گاهی از بازار دلزده میشوند. به همین دلیل مهم است که از همان ابتدای کار، روی جنبههای روانشناختی خود کار کنید.
سخت نگیرید! قرار نیست همه چیز را از اول کار بدانید!
یکی از بااهمیت ترین نکات در مورد معاملهگری این است که ترید کردن را آسان بگیرید. معامله کردن در بازار فارکس میتواند بسیار وسوسهانگیز باشد، بدینصورت که شما میتوانید همه اندیکاتورهای تکنیکال را امتحان کنید یا با انتشار خبرهای اقتصادی وارد معامله شوید. اما درصورتیکه در معامله کردن زیادهروی کنید، بعداً احساس خستگی و دلزدگی از بازار پیدا خواهید کرد. نکته اولی که باید یاد بگیرید این است که به روش و استراتژیهایی که با آنها راحت هستید، پایبند باشید و فقط اطلاعاتی را که در طول مسیر معاملهگری یاد میگیرید، به روش خود اضافه کنید.
خودتان را آزار ندهید!
نکته دوم این است که باید خودتان را بشناسید. استراتژی معاملاتی شما باید با شخصیت و مقدار ریسکپذیری شما هماهنگ باشد. به عنوان مثال، اگر خودتان را به راحتی با حرکات قیمتی بازار هماهنگ میکنید و میتوانید چندین پوزیشن معاملاتی را مدیریت کنید، میتوان گفت که شما یک تریدر اسکلپر هستید. در مقابل، اگر معاملهگری هستید که حرکات قیمتی سریع بازار منجر به استرس شما میشوند و ترجیح میدهید که نمودارهای قیمتی را هر از گاهی بررسی کنید، در این صورت معامله بر اساس نقاط چرخشی (سوئینگ تریدینگ) برای شما پیشنهاد میشود. در این روش سوار موجهای بزرگتر بازار میشوید.
به سبک زندگی خود احترام بگذارید!
شما در ارائه یک استراتژی معاملاتی باید سبک زندگی خود را نیز در نظر بگیرید تا در معرض استرس قرار نگیرید. اگر میخواهید در کنار شغل روزانه خود، معامله کوتاهمدت انجام دهید، میتوانید از تکنیک ها و استراتژیهای معاملاتی استفاده کنید که نیازی به حضور همیشگی در مقابل پلت فرم معاملاتی ندارند.
احساسات را کنترل کنید!
همه ما تریدرها انسان هستیم و گاهی اوقات تسلیم تصمیمگیری ضعیف میشویم، به خصوص زمانی که ترس یا طمع بر ما غلبه کرده باشد. ترفند معاملهگری در بازار فارکس این است که ذهنیتی روشن و عینی نسبت به بازار داشته باشید تا احساساتتان بر عملکرد معاملاتی شما غلبه نکنند و به راحتی بر بازار تمرکز کنید. تسلط بر این مهارت زمانبر خواهد بود، حتی معامله گران باتجربه نیز میتوانند دچار اشتباه شوند. به همین دلیل پیشنهاد میشود که به طور مداوم به خود یادآوری کنید که در زمان ترید، احساسات خود را کنار بگذارید.
وفادار باشید!
منضبط ماندن در بازار فارکس ارتباط مستقیمی با روانشناسی ترید دارد، زیرا انضباط و ثبات به شما کمک خواهد کرد که بر استراتژی و قوانین مدیریت ریسک خود پایبند باشید. زمانی که بازار در حال فروپاشی است، انحراف از برنامه معاملاتی میتواند وسوسهانگیز باشد اما اگر در این شرایط بازار، منضبط بمانید، به راحتی میتوانید بر روی اقدامات صحیح تمرکز کنید.
یادداشت کنید تا یادتان نرود!
به خاطر داشته باشید که یک ژورنال معاملاتی برای معامله گران مبتدی حیاتی است. این ژورنال میتواند به تریدرها در روانشناسی معاملاتیشان کمک کند. زیرا این ژورنال یا مجله معاملاتی، به شما امکان میدهد که بازدهی سود و ضرر، تصمیمات معاملاتی، استراتژیهای معاملاتی و همه عواملی که بر تصمیمات شما تأثیر گذاشتهاند را بررسی کنید. در تجزیه و تحلیل این موارد، میتوانید نقاط قوت خود را شناسایی کرده و در حین کار بر روی نقاط ضعف خود، آنها را تقویت کنید.
روزهایی که نباید معامله کرد
همه افراد تازهکار به دنبال پیدا کردن فرصتی برای معامله هستند، اما شاید کمتر کسی به این فکر کند که چه زمانهایی نباید معامله کند. مسلماً اگر در بازار سیگنالی وجود نداشته باشد، ورود به معامله هم توجیهی ندارد. اما در بازار مواقعی وجود دارد که سیگنال صادر شده اما شاید معامله صلاح نباشد. در این مقاله میخواهیم چنین موقعیتهایی را تشخیص دهیم. یعنی بازار سیگنال معامله صادر میکند، اما بهتر است که از ورود به معامله خودداری کنیم.
قبل یا بعد از رویدادهای تأثیرگذار فورا معامله نزنید
به عنوان معاملهگر حتماً به این نتیجه رسیدهاید که نوسانات بازار تنها دلیل کسب سود هستند. در واقع اگر بازار نوسان نکند و قیمتها تغییر نکنند، فرصتی هم برای کسب سود نخواهد بود. حتماً شما هم در بازار این تجربه را داشتهاید که وارد معاملهای میشوید و بازار سریعاً به نفع شما تغییر میکند. تجربه خوبی است. اما چنین حرکاتی خطرناک هستند، به خصوص برای افراد تازهکار. این اتفاق نشان میدهد که چگونه نوسانات شدید بازار میتوانند خیلی سریع سود بزرگی را نصیب شما کنند. بسیاری از افراد تازهکار چنین فکر میکنند که هر چقدر نوسانات بازار شدید باشند، سود معاملات هم بیشتر خواهد بود.
اما چنین نوساناتی همیشه به خوبی و خوشی تمام نمیشوند. یک اشتباه کوچک میتواند حساب شما را خالی کند و نوسانات بازار را به ضرر شما تمام کند. بهطور مثال معامله اخبار NFP یا نشستهای تعیین نرخ بهره به راحتی میتوانند بازار را شدیداً به نوسان بیندازند. بهتر است وقتی که رویداد مهمی در پیش است و نتیجه آن نامعلوم و به احتمال زیادی تصادفی است، از ورود به معامله خودداری کنید.
چنین رویدادهای ریسکی میتوانند نوسانات شدیدی را در بازار به راه بیندازند و معاملهگر را در وضعیت بسیاری بدی قرار دهند. همیشه سعی کنید زمانی که بازار به دلیل اخبار اقتصادی یا سیاسی به تلاطم افتاد، منتظر بسته شدن یک کندل چهارساعته یا روزانه بمانید. بسته شدن یک کندل چهارساعته یا روزانه خیلی ساده میتواند شما را از نوسانات شدید بازار در امان نگه دارد. پس در چنین شرایطی تا وقتی که یک کندل چهارساعته یا روزانه بسته نشده، معامله نکنید. به خاطر داشته باشید که نوسانات شدید بازار به این معنی نیست که شما باید هر چه سریعتر معامله کنید.
دوشنبه و جمعه روزهای خوبی برای معامله نیستند
در اولین روز کاری هفته (دوشنبه) و آخرین روز کاری هفته (جمعه) حجم معاملات به طور چشمگیری کاهش مییابد. روز دوشنبه معامله گران از یک تعطیلی دو روزه باز میگردند و هنوز بسیاری از فعالین بازار تصمیم نگرفتهاند که در کدام جهت بازار موضعگیری کنند. به همین دلیل است که معمولاً سیگنالهای کوتاهمدتی که در روز دوشنبه صادر میشوند، شاید روز سهشنبه باطل شوند. بهتر است که روزهای دوشنبه با احتیاط بیشتری کار کنید و اگر توانستید از ورود به معامله خودداری کنید.
روز جمعه هم معمولاً حجم معاملات به طور قابلتوجهی کاهش مییابد. وقتی حجم معاملات بازار کاهش مییابد، معمولاً تحلیل تکنیکال هم به نوعی کارایی خود را از دست میدهد. از روز جمعه تا روز دوشنبه، دو روز بازارهای مالی تعطیل خواهند بود، اما شاید در همین دو روز اتفاقات ناگهانی و غیر منتظرهای روی دهند و باعث تشکیل گپ در روز دوشنبه بعد شوند. به همین دلیل بهتر است که معاملات را بدون برنامهریزی قبلی باز نگه ندارید و تا حد امکان از معامله در روز جمعه خودداری کنید.
بهتر است که از روز سهشنبه تا پنجشنبه در بازار معامله کنید. در این سه روز سیگنالهای معاملاتی بهتر عمل میکنند. تا روز سهشنبه، معامله گران موضع خود در قبال روند بازار را مشخص کردهاند و همچنین تا پایان هفته همزمان کافی باقیمانده است.
اگر از لحاظ روحی و روانی آمادگی ندارید، معامله نکنید
موفقیت در حرفه معاملهگری همبستگی قوی با وضعیت روحی و روانی شخص دارد. نظم روحی و روانی معاملهگر عامل اصلی موفقیت او در این حرفه است. معاملهگر باید بتواند تأثیر احساسات و عواطف خود بر تصمیمگیریها را به حداقل برساند. اگر معاملهگری نتواند روحیه خود را حفظ کند و بر احساسات خود غلبه کند،به احتمال زیاد با زیان از بازار خارج خواهد شد. در این میان روزهایی هست که حتی معامله گران حرفهای هم نظم روحی و روانی ندارند.
در چنین روزهایی باید حتماً از معامله کردن خودداری کرد. بیماری یا احساس بد یا مشغله ذهنی میتواند تمرکز معاملهگر را بر هم بریزد. به خاطر داشته باشید که اگر بر ذهن و روان خود تسلط نداشته باشید، بهترین سیگنالهای معاملاتی هم در نهایت با ضرر بسته خواهند شد. هیچ ضرورتی ندارد که همیشه معامله نکنید. پس سعی کنید روزهایی که نباید معامله کنید را تشخیص دهید و از ورود به معامله خودداری کنید.
تنهایی معامله کنیم یا گروهی؟
شاید شما هم به این فکر کردهاید که اگر در بازار فارکس تیمی کار میکردید نتیجه بهتری میگرفتید. یا اگر جزو تیم یا گروه خاصی هستید، به این فکر کردهاید که تنهایی کار کردن بهتر از تیمی است. همه انسانها را میتوان به دو گروه تقسیم کرد: افرادی که تنهایی کار میکنند و افرادی که بدون تیم نمیتوانند فعالیتی انجام دهند. اما کدام یک برای شما مفید است؟ همه چیز به خود شما بستگی دارد. اما اگر تا به حال تنهایی کار نکردهاید و یا همیشه تنها بودهاید، در این مقاله میتوانید معایب و مزایای هر دو را با هم مقایسه کنید.
تیم معاملهگری
در ابتدا اکثر افراد تازهوارد فارکس و بازار سهام اینگونه تصور میکنند که اگر عضوی از تیم باشند، خیلی سریعتر کار را یاد خواهند گرفت. اما آیا واقعاً چنین است؟ یعنی اگر عضوی از تیم باشید خیلی سریع در این حرفه پیشرفت میکنید؟
حضور معامله گران و سرمایهگذاران دیگر در اطراف شما میتواند دید شما را به خیلی از مسائل باز کند و با دیدگاههای مختلف آشنا شوید. حتی فرآیند تصمیمگیری را هم تسهیل میکند، چونکه هر یک از اعضای تیم دیدگاه متفاوتی دارند و در نتیجه میتوانید ریسکهای مختلف را بررسی کنید. در دنیایی که همه چیز خوب و کامل است، حضور در تیم میتواند به نفع شما باشد. چونکه قبل از اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری، جوانب مختلفی را بررسی خواهید کرد و سرانجام بهترین تصمیم ممکن را خواهید گرفت. اما متأسفانه در دنیای واقعی شرایط به گونه دیگری است. در بازارهای مالی باید خیلی سریع تصمیم بگیرید، وگرنه فرصتها را از دست خواهید داد. کار تیمی در معاملات فارکس میتواند زمانبر باشد.
ساختار مشخص تیمهای معاملاتی باعث میشود تا هر عضو تیم تنها یک وظیفه به خصوصی داشته باشد. این یعنی هر کس در بخشی که مسئول است، تخصص و مهارت بالایی خواهد داشت. مسئولیتپذیری اعضا هم میتواند فرآیند کار را تسهیل کند. در تیمهای معاملاتی، برنامهها مشخص هستند.
هر تیم معاملاتی باید یک رهبر داشته باشد. رهبر تیم باید توانایی هدایت افراد به سمت یک هدف مشخص را داشته باشد و همچنین تصمیم نهایی را اتخاذ کند. با این حال معمولاً چنین سیستم کارآمدی کافی ندارد. چونکه شاید برخی از اعضای تیم با رهبر گروه به مشکل بر بخورند و در چنین شرایطی بحث و جدل بین اعضا میتواند مانع از دستیابی تیم به هدف خود شود. همچنین اگر در چنین گروهی بخواهید خلاقیت به خرج دهید و یا خارج از چارچوبها فکر کنید، با مقاومت سایر اعضا مواجه خواهید شد. چنین محدودیتی میتواند مانع از پیشرفت شما در حرفه معاملهگری شود. همچنین باید با مسائل احساسی و روانی داخل تیم هم کنار بیاید که شاید انرژی برای شما باقی نگذارد. با این حال اگر تیمی که عضو آن هستید یک تیم واحد و قدرتمند باشد، بدون شک روند پیشرفت شما را تسهیل خواهد کرد.
معاملهگر تنها
برخی از افراد وقتی تنهایی کار میکنند، راندمان کاری بیشتری دارند. وقتی شخص تنهایی کار میکند، آزادی عمل بیشتری دارد. میتواند اشتباهات زیادی را تجربه کند و به تدریج خود را در برابر چالشهای بازار ایمن کند. علاوه بر این شما فرصت دارید که شخصاً تصمیمات معاملاتی و سرمایهگذاری را اتخاذ کنید. در این صورت زمان بیهوده تلف نخواهد شد. اما از آنجایی که هم تیمی ندارید که دیدگاههای مختلف را در اختیار شما قرار دهد، شاید برخی از جوانب بازار از چشم شما پنهان بماند. اگر تنهایی کار میکنید، سعی کنید پیش از هر تصمیمی دو بار فکر کنید.
تنهایی کار کردن ایرادی ندارد. اما باید یاد بگیرید که دانش و اطلاعات خود در رابطه با حرفه معاملهگری فارکس را ارتقا دهید. باید روی نظم و انضباط شخصی خود تمرکز کنید. در تیم همیشه افرادی هستند که ایرادات شما را گوش زد خواهند کرد. اما وقتی تنها هستید، باید روی رفتار خود کنترل داشته باشید.
یکی از معایب بزرگ تنهایی کار کردن، مأیوس شدن فرد است. هر کسی نمیتواند انگیزه و انرژی لازم برای انجام کاری را در خود تقویت کند. دیده شده که برخی از افراد همینکه تنهایی کاری را شروع کردند، بسیاری از مسائل مهم را نادیده میگیرند و بعد از مدت کوتاهی دچار تنبلی میشوند. وقتی تنها هستید، دیگر هیچ کس نیست که شما را مجبور به انجام کاری کند. به همین دلیل باید یاد بگیرید برای اهداف خود برنامهریزی کنید، تقویم معاملاتی خود را تهیه کنید و برای شکار فرصتهای معاملاتی همیشه آماده باشید!
تنهایی کار کردن خیلی هم ترسناک نیست و مزیتهای خاص خود را دارد. وقتی تنها هستید فقط شما مسئولید. اگر واقعاً بتوانید از تنهایی خودتان لذت ببرید و با شور و اشتیاق کار کنید، تنهایی کار کردن میتواند بهرهوری شما را هم تقویت کند. وقتی عضو تیم هستید باید همپای دیگران پیش بروید، اما وقتی تنها هستید، هیچ محدودیتی وجود ندارد. هر کاری بخواهید میتوانید انجام دهید بدون اینکه نگران این باشید که شاید کسی در تیم شما را قضاوت کند یا تصمیماتی که میگیرید خارج از عرف باشد. شما میتوانید استراتژی معاملاتی خاص خود را تهیه کنید و چیزهایی را تجربه کنید که اگر عضو تیم بودید، شاید امکانش نبود.
وقتی تنهایی کار میکنید، ارتباطات اجتماعی شما به طور قابلتوجهی کاهش مییابد. بسیاری از افراد نمیتوانند تنهایی را تحمل کنند. اما اگر با تنهایی کار کردن مشکلی نداشته باشید، متوجه خواهید شد که کاهش ارتباطات اجتماعی شما باعث آزادی عمل بیشتری میشود و وقت بیشتری هم برای انجام کارهای خود پیدا میکنید. شاید در سایر حرفههای شغلی، تیمی کار کردن یک مزیت باشد. اما در دنیا فارکس، عضوی از تیم بودن میتواند برای شما محدودیت ایجاد کند. با این حال در این میان چیزی که مهم است، راحتی شماست. اگر با تیم کار کردن برای شما راحت است، بهتر است که به عضویت یک تیم معاملاتی در بیاید. اما اگر تنهایی کار کردن را دوست دارید و توانایی انجام آن را دارید، بهتر است که حتماً به یک معاملهگر تنها تبدیل شوید.
اول به این ده سؤال جواب بدید، بعد معامله کنید!
یک: آیا روند و سطوح کلیدی بازار را مشخص کردهاید؟
آیا پیش از معامله به نمودارهای بلندمدت مراجعه کردهاید؟ سطوح کلیدی مهم مثل حمایت و مقاومت را مشخص کردهاید؟ روند بازار چه شکلی است؟ بعد از پیدا کردن سطوح کلیدی و روند در نمودارهای بلندمدت، وضعیت نمودارهای کوتاهمدت را بررسی کردهاید؟ به اصلاح ۵۰ درصدی و میانگینهای متحرک توجه دارید؟ حتماً متوجه منظور ما شدهاید. پیش از ورود به معامله حتماً مطمئن شوید که بازار را از تمام زوایا تحلیل کردهاید.
دو: آیا سیگنالی صادر شده است؟
بعد از تحلیل بازار باید دید آیا اصلاً سیگنالی برای معامله صادر شده است؟ سیگنالهای پرایس اکشن را به راحتی میتوان در نمودار پیدا کرد. اما آیا سیگنال صادر شده با روند بازار همسو است؟ اصلاً میتوان با چنین سیگنالی معامله کرد؟ به طور مثال در بازاری که روند صعودی قوی دارد، نمیتوان به سیگنال فروش اعتماد کرد. اگر دورههای آموزشی ایران بورس آنلاین را مطالعه کرده باشید، به راحتی میتوانید به این سؤال جواب دهید. اگر در نمودارهای چهارساعته و یکساعته سیگنال مشخصی وجود نداشت، شاید بهتر است که از فکر معامله بیرون بیایید. همیشه به خاطر داشته باشید که معامله نکردن بهتر از قمار کردن است.
سه: آیا انطباقی میان سطوح تکنیکال دیده میشود؟
بعد از تحلیل بازار باید منتظر سیگنال ماند. وقتی سیگنال صادر شد بایستی دید که آیا انطباقی میان سطوح تکنیکال وجود دارد؟ یعنی آیا همه عوامل تکنیکال از معامله شما حمایت میکنند؟ اگر در روند صعودی از حمایت بازار سیگنال پین بار خریدی صادر شد، یعنی زمان معامله کردن فرا رسیده است. اما اگر عوامل تکنیکال با یکدیگر در تناقض بودند، شاید بهتر باشد که معامله نکنید.
چهار: آیا از لحاظ روحی و روانی برای معامله آماده هستم؟
آیا از لحاظ روحی در آرامش کامل به سر میبرید؟ آیا دلیل شما از ورود به معامله منطقی است؟ یا تنها به خاطر انتقام گرفتن از بازار یا حرص و طمع میخواهید معامله کنید؟ باید با خودتان صادق باشید. فراموش نکنید که در حرفه معاملهگری شما تنها هستید و باید با خودتان کنار بیاید. هیچکس مسئول اشتباه یا انتظارات غلط شما نیست. علاوه بر این گاهی اوقات بهتر است که بعد از معاملهای که سود بزرگی به دست آوردهاید، مدتی از معامله خودداری کنید. اعتماد به نفس کاذب شما را ریسکپذیرتر میکند و ریسکهای بزرگی را به شما تحمیل خواهد کرد. شما همیشه به همان اندازه معامله قبلی در کارتان خوب هستید و با یک یا چند معامله خوب باز هم همان معاملهگری هستید که قبلاً بودید. سود کردن در معامله به معنی پیشرفت یا رسیدن به مرحله استادی نیست. تنها کارتان را درست انجام دادهاید. پس همیشه پیش از ورود به معامله مطمئن باشید که ذهنی آرام و باز دارید.
پنج: آیا از لحاظ روحی و مالی برای تحمل ریسک معامله آماده هستید؟
همیشه قبل از معامله از خودتان بپرسید که آیا میتوانید ریسک معامله را تحمل کنید؟ بسیاری از معامله گران تازهکار بدون توجه به این نکته وارد معامله میشوند و در ابتدا به گونهای رفتار میکنند که اگر کل حساب هم بسوزد ایرادی ندارد! اما بعد از یک معامله ریسکی خطرناک که حساب را پاک میکند، معاملهگر تازه میفهمد که چه اشتباهی انجام داده است. همیشه پیش از ورود به معامله حتماً از خودتان بپرسید که آیا قدرت تحمل چنین ریسکی را دارید یا خیر؟
شش: آیا مقدار نهایی ریسک معامله را میدانید؟
اگر پیش از ورود به معامله مقدار کل ریسک را مشخص نکنید، به احتمال زیاد به جای معامله قمار کردهاید. باید حتماً پیش از ورود به معامله مشخص شود که ارزش پولی ریسک معامله چقدر است؟ به ازای هر سودی که از معامله به دست خواهید آورد، چقدر ریسک میکنید؟ اگر مقدار پولی که ریسک میکنید مشخص باشد، تصمیم اتخاذ شده در رابطه با معامله هم منطقیتر خواهد بود.
هفت: آیا حجم معامله را به درستی انتخاب کردهاید؟
حجم معامله به تنهایی میتواند اندازه ریسک را تغییر دهد و حتی معاملهای که میخواهید انجام دهید را توجیه یا رد کند. شما باید بر اساس سرمایهای که برای این کار اختصاص دادهاید و ریسکی که میتوانید تحمل کنید، حجم منطقی را تعیین کنید. برای اینکه حجم معامله را بهتر محاسبه کنید، پیش از مشخص کردن حجم معامله ابتدا حد ضرر معامله را مشخص کنید. با مشخص شدن حد ضرر میتوان گفت که ریسک معامله چقدر است و چقدر از سرمایهتان را باید درگیر معامله کنید.
هشت: بازدهی احتمالی معامله چند برابر ریسک آن خواهد بود؟
همیشه باید بازدهی احتمالی معامله بیشتر از ریسک آن باشد. معمولاً بازدهی باید حداقل دو برابر ریسک باشد. بازدهی را حد سود مشخص میکند و ریسک را حد ضرر. شما قبل از ورود به معامله باید از نسبت بازدهی به ریسک مطمئن شوید. اگر بازدهی احتمالی کمتر از ریسک معامله است، از ورود به معامله خودداری کنید.
نه: برنامه من برای خروج از معامله چیست؟
آیا برنامهای برای خروج از معامله دارید؟ آیا میخواهید از یک سطح خاصی از معامله خارج شوید و یا به مرور حد ضرر را بالا خواهید برد تا در سطوح بهتری معامله بسته شود؟ آیا بعد از حرکت کردن بازار در جهت مطلوب شما، حد ضرر را به نقطه سر به سر معامله انتقال میدهید؟ حتماً باید پیش از ورود به معامله برنامه خروج شما مشخص باشد.
ده: آیا این معامله با سیستم معاملاتی من همخوانی دارد؟
اگر پاسخ شما به این سؤال مثبت بود، میتوانید وارد معامله شوید. اگر پاسخ شما منفی بود، بیخیال معامله شوید. بازار فرصتهای زیادی در اختیار شما قرار خواهد داد و شما باید همیشه وارد معاملهای شوید که با سیستم معاملاتی شما همخوانی داشته باشد. سیستم معاملاتی همان سیستمی که نحوه رفتار شما در مواجه با نوسانات بازار را تعریف میکند. اگر معاملهای از سیستم شما نمره قبولی گرفت، یعنی با خیال آسوده میتوانید وارد بازار شوید. نه اینکه قطعاً سود خواهید کرد، اما بدون شک شانس موفقیت معامله بالا خواهد بود و در صورتی هم که بازار نوسانی شد، سیستم معاملاتی به شما کمک خواهد کرد تا معامله را به درستی مدیریت کنید.
با انجام این آزمایش وارد دنیای معامله گری شوید!
در این مقاله میخواهیم آزمایشی را انجام دهیم تا معامله گران تازهکار بتوانند در طول مدت یک ماه ایده اصلی از حرفه معاملهگری را درک کنند و بتوانند از مشکلات ابتدایی که هر معاملهگری با آن مواجه میشود دوری کنند. این آزمایش خیلی ساده است. شما در طول یک ماه باید هر سیگنال پرایس اکشن چهارساعته یا روزانهای که در بازار دیدید را معامله کند (پوششی، اینساید بار، پین بار و شکست جعلی). شما میتوانید در طول این آزمایش از تحلیلهای شخصی خود استفاده کنید و یا اینکه از تحلیلهای تکنیکال و ایدههای معاملاتی ارائه شده در سایت ایران بورس آنلاین استفاده کنید.
سه هدف اصلی از انجام این آزمایش
اولین هدف ما از طراحی این آزمایش این است که ترس معامله گران تازهکار از ورود به بازار را از بین ببریم. این آزمایش به شما کمک خواهد کرد تا با اعتمادبهنفس بالاتری وارد معامله شوید و به تصمیمات شخصی خود اعتماد کنید. این آزمایش باعث خواهد شد تا شما بدون شک و تردید وارد بازار شوید و فرصتها را به خاطر تردیدهایی که دارید از دست ندهید.
دومین هدف این آزمایش حذف مدیریت معامله است. بعد از ورود به معامله یکی از کارهای سختی که معامله گران تازهکار با آن درگیرند، مدیریت معامله است. در این آزمایش شما عادت میکنید که تنها با تعیین حد سود و حد ضرر وارد معامله شوید و بعد از آن، معامله را به حال خود رها کنید.
سومین هدف آزمایش جلوگیری از معاملات افراطی در آینده است. شما در پایان این آزمایش متوجه خواهید شد که معامله با هر سیگنالی میتواند گاهی اوقات سودهای قابلتوجهی به دنبال داشته باشد، اما در نهایت افراط در معامله باعث از بین رفتن بخشی از سودهای به دست آمده خواهد شد. این آزمایش به شما کمک خواهد کرد تا تنها با سیگنالهای خاص وارد بازار شوید.
قوانین و شروطی که باید در این آزمایش رعایت کنید
- اگر در حساب واقعی معامله میکنید، با حجمهای زیر ۰٫۵ لات معامله کنید. اگر میخواهید با حجمهای بالاتر معامله کنید، یک حساب دمو یا آزمایشی باز کنید و آزمایش را در آن تست کنید.
- سعی کنید چندین بازار را به طور همزمان زیر نظر داشته باشید. به طور مثال شاید بررسی ۵ بازار (جفت ارزها، طلا یا نفت) میتواند ایده خوبی باشد. در این صورت اگر سیگنالی در نمودار چهارساعته یا روزانه دیدید میتوانید وارد بازار شوید. شما میتوانید برای انجام این آزمایش از بخش تحلیل ایران بورس آنلاین هم استفاده کنید.
- همیشه باید حد سود شما دو برابر حد ضرر معامله باشد. همچنین حد ضرر معاملات شما نباید بیشتر از ۵۰ پیپ باشد. همچنین میتوانید برای حد ضرر، ۰٫۵ درصد قیمت فعلی بازار را در نظر بگیرید. برای حد سود هم میتوانید یک درصد قیمت فعلی بازار را مد نظر داشته باشید.
- شما نمیتوانید در این آزمایش معاملات را مدیریت کنید. یعنی بعد از ورود به معامله حق تغییر حد ضرر یا حد سود را ندارید. همچنین نمیتوانید بدون تعیین حد ضرر و حد سود وارد معامله شوید. حتماً باید معامله اجرا شده حد ضرر و حد سود داشته باشد.
- حتما تنها از سیگنالهای پرایس اکشنی که در بخش آموزش ایران بورس آنلاین ارائه شده وارد بازار شوید. الگوی های نموداری یا هارمونیک و یا سایر روشها را میتوانید برای تحلیل انتخاب کنید، اما در نهایت تنها با سیگنالهای پرایس اکشن باید وارد بازار شوید.
مثال
در ادامه ما دو مثال از نمونه معاملاتی که باید در این آزمایش انجام شوند را نمایش میدهیم. در مثال اول، نمودار چهارساعته EURUSD را مشاهده میکنید. پین بار صعودی (سیگنال خرید) از حمایت کلیدی صادر شده است. شما باید با تعیین حد ضرر و حد سود وارد معامله خرید شوید. در سیگنالهای پرایس اکشن، حد ضرر باید در زیر دنباله پین بار قرار گیرد و حد سود هم باید به اندازه دو برابر حد ضرر از محل ورود به معامله فاصله داشته باشد. همچنین سعی کنید تاریخچه معاملات انجام شده را در یک دفتر یا فایل اکسل ثبت کنید، تا بعد از پایان آزمایش از دادهها برای ارزیابی عملکرد معاملاتی خود استفاده کنید.
در مثال بعدی شاهد تشکیل سیگنال اینساید بار در نمودار روزانه اونس طلای جهانی هستیم. سیگنال اینساید بار با روند صعودی اونس طلا همخوانی دارد. تنها کاری که باید انجام دهید این است که با شکست صعودی اینساید بار وارد معامله خرید شوید و حد ضرر را در زیر الگو قرار دهید. حد سود معامله باید دو برابر اندازه حد ضرر باشد. طبق این آزمایش شما حق ندارید حد ضرر و حد سود را تغییر دهید و یا معامله را پیش از رسیدن به حد سود یا حد ضرر ببندید.
توجه: سعی کنید در پایان ماه عملکرد خودتان را ارزیابی کنید و تجربهای که از این آزمایش به دست آوردهاید را به صورت مکتوب یادداشت کنید. این تجربه سنگ بنای استراتژی معاملاتی شما برای آینده خواهد بود. معاملهگرانی که تازه کار را شروع کردهاند و میخواهند با جدیت این کار را ادامه دهند، حتما در طول آزمایش از مشاهدات خود یادداشت برداری کنند. بعد از پایان این آزمایش متوجه خواهید شد که چقدر تجربه کسب کردهاید و تا چه اندازه در این کار پیشرفت کردهاید.
با حساب های کوچک کار کنید!
شاید شما هم جزو معاملهگرانی باشید که فکر میکنید شروع حرفه معاملهگری با یک حساب معاملاتی کوچک ایراد دارد و عیب بزرگی محسوب می شود. در مقاله آموزشی این هفته به این حقیقت پی خواهید برد کرد این تصور یک توهم است، که به خاطر تمرکز معاملهگر به مسائل اشتباه به وجود میآید.
یکی از تفکرات غلطی که در اکثر معاملهگران تازهکار وجود دارد، این است که اگر کمی بیشتر پول داشتند، میتوانستند سریعتر به سود برسند و به یک معاملهگر حرفهای تبدیل شوند. اگر شما بازدهی معاملات خود را برای یک هفته یا دو هفته حساب کنید، شاید با کمی شانس بتوانید در یک حساب معاملاتی بزرگ (مثلاً ۱۰۰ هزار دلاری) سود ۱۰ هزار دلاری را در کوتاهمدت کسب کنید. اما تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که اگر بعد از آن معامله سودآور تمام ۱۰ هزار دلار سود به دست آمده را از دست بدهید، عملکرد معاملاتی شما هیچ ثمرهای نخواهد داشت؟
تا زمانی که معاملهگر به سودآوری مداوم نرسیده، فرقی ندارد ۱۰۰ دلار سود کند یا ۱۰ هزار دلار. چونکه به احتمال زیاد در معاملات بعدی آن سود را از دست خواهد داد. در واقع بازدهی حساب معاملاتی در بلندمدت مشخص می شود و صرفاً سودآوری در یک یا دو هفته معیاری برای ارزیابی عملکرد معاملهگر نیست. برای ارزیابی معاملات باید یک دوره حداقل شش تا دوازده ماهه را در نظر بگیرید.
منظور ما این است که اگر معاملهگری روش درست سودآوری را بلد نباشد و نتواند معاملات خوبی را در حساب کوچک (مثلاً ۱۰۰۰ دلار) اجرا کند، نمیتواند در حسابهای بزرگ هم کاری از پیش ببرد. تنها اینکه شما پول بیشتری در حساب معاملاتی خود دارید، نمیتواند شما را به یک معاملهگر موفق تبدیل کند. شاید حتی نتیجه عکس هم داشته باشد و با از دست دادن بخش بزرگی از حساب معاملاتی وارد معاملات انتقامی برای جبران ضرر شوید و در نتیجه زیانهای بیشتری را متحمل شوید. این اتفاق در حسابهای کوچک کمتر رخ میدهد.
شاید وقتی با حسابهای معاملاتی کوچک کار میکنید، ناامید شوید و احساس کنید که در معاملات یکقدم به جلو بر میدارید و دو قدم به عقب. شاید به این فکر کنید که اگر کمی بیشتر از این پول داشتید میتوانید سودهای خوبی را در مدتزمان کمتری به دست آورید. معمولاً چنین تفکری باعث می شود تا معاملهگر با حجمهای بالا و بدون مدیریت ریسک وارد بازار شوند. با این امید که سریعتر سود کنند. متأسفانه یا خوشبختانه موفقیت در معاملهگری ربط زیادی به موجودی حساب شما ندارد.
فرض کنید ۱۰۰ هزار دلار سرمایه دارید. آیا فکر میکنید این حساب ۱۰۰ هزار دلاری را می شود به یک معاملهگر تازهکار که تجربه قابل قبولی هم ندارد، سپرد و انتظار سودآوری داشت؟ مسلماً شما هم موافق هستید که این کار اشتباهی است و چنین حساب معاملاتی شاید به شش ماه هم نرسد. در واقع شاید در عرض چند ماه بیش از نیمی از حساب هم بسوزد. پس اگر این کار اشتباهی است، چرا معاملهگران تازهکار به جای تمرکز به فرآیند معاملهگری، به فکر افزایش سرمایه هستند؟ در واقع زمانی که معاملهگر نمیخواهد مهارتهای معاملهگری خود را تقویت کند، به دنبال بهانه میگردد و سادهترین بهانه هم موجودی کم حساب معاملاتی است!
اگر حساب کوچکی دارید، شانس با شما یار بوده است. در حساب معاملاتی کوچک بهتر میتوانید روی اشتباهات خود تمرکز کنید. در حسابهای بزرگ هر اشتباهی میتواند موجب واکنشهای احساسی مثل استرس یا عذاب وجدان و حتی شوکهای عصبی شود.
طرز تفکرتان را تغییر دهید
برای رفع این مشکل و کار با حسابهای معاملاتی کوچک اول باید طرز فکر خود را تغییر دهید. به جای اینکه به این فکر کنید که “من میخواهیم پول زیادی از معاملهگری به دست آورم،” به این فکر کنید که “چگونه میتوان از حرفه معاملهگری پول زیادی درآورد؟” با همین تغییر کوچک تمرکز شما هم به مسائل متفاوت تغییر خواهد کرد و راه درست را انتخاب میکنید. به این فکر کنید که شما یک حساب معاملاتی بزرگ دارید، رفتار شما چگونه خواهد بود؟ حتی تصور داشتن یک حساب معاملاتی بزرگ میتواند به شما کمک کند که بیشتر به معاملهگری توجه کنید نه فقط سود معامله. فراموش نکنید که سود شما از معاملات موفق به دست میآید. تفکر شما باید تغییر کند و شما باید به جای “پول” به “فرآیند معامله” تمرکز کنید.
اگر با حساب معاملاتی کوچکی کار میکنید…
اگر با حساب معاملاتی کوچکی کار میکنید و میخواهید مثل یک حرفهای کار کنید، باید برخی از حقایق را بپذیرید:
- شما وارد معاملات زیادی نخواهید شد و مثل یک تک تیرانداز کار خواهید کرد.
- در حساب معاملاتی کوچک باید حجم معامله هم کم باشد و بتوان ریسک معامله را به درستی مدیریت کرد. مدیریت ریسک حساب تنها برای کسب سود نیست! موجودی حساب شما باید به گونهای مدیریت شود که فرصت دوبارهای هم برای معاملهگر ایجاد کند و مهمتر از همه به معاملهگر اجازه دهد که مدتزمان بیشتری را برای کسب مهارتهای معاملهگری صرف کند.
- از لحاظ روانشناسی معامله، وقتی با حساب معاملاتی کوچکی کار میکنید، پول یا سود معاملات به شما انگیزه نمیدهند. در عوض انگیزه یادگیری درست حرفه معاملهگری را در شما تقویت خواهد کرد. شما عادت خواهید کرد تا طبق استراتژی معاملاتی کار کنید، صبر داشته باشید و منظم عمل کنید.
- هیچ وقت نباید به فکر جبران ضررها باشید. چنین تفکری حساب معاملاتی شما را به باد خواهد داد.
از نظر روانشناسی ترید، چرا کار با حساب معاملاتی کوچک سخت است؟
همانطور که در بالا هم اشاره شد در حسابهای کوچک اکثر معاملهگران تازهکار یکقدم به جلو بر میدارند و دو قدم به عقب. برای حل این مشکل نباید اجازه دهید سود معاملات از دستتان برود. این اتفاق بیشتر زمانی میافتد که معاملهگر تازهکار یا بیش از حد معامله کرده و یا اینکه با حرص و طمع وارد بازار شده است. فرض کنید با یک حساب ۱۰۰ هزار دلاری کار میکنید و ۱۰ هزار دلار سود کردهاید. اگر این سود را سریعاً از دست بدهید چه حسی خواهید داشت؟ اگر در یک حساب معاملاتی کوچک ۱۰۰ دلار سود را از دست بدهید، نمیتوانید در حساب معاملاتی بزرگ مثل ۱۰۰ هزار دلار هم عملکرد درستی داشته باشید.
پیش از اینکه با حسابهای معاملاتی بزرگ کار کنید، این ایرادات را برطرف کنید. اینکه با حساب معاملاتی بزرگ کار نمیکنید، یک امتیاز برای شماست. چون میتوانید به جای پول به فکر یاد گرفتن حرفه معاملهگری باشید. تبدیل شدن به معاملهگر حرفهای میتواند خیلی بهتر از سودهای بادآورده یا موقتی باشد.
قمارباز یا معاملهگر؟
معامله در بازار فارکس میتواند به راحتی به یک قمار تبدیل شود. اکثر معاملهگران فارکس دیدگاهی شبیه به قماربازها دارند و به دنبال کسب بیشترین سود در کوتاهترین زمان هستند. ایده کسب سود بزرگ محرک اصلی برای قماربازها و اکثر معاملهگران فارکسی است. اما آیا واقعاً شما هم مثل یک قمارباز عمل میکنید؟ برای یافتن جواب این سؤال کافی است که به سؤالات زیر پاسخ دهید:
- آیا احساس میکنید که نسبت به بازار برتری دارید؟
- آیا بیشتر از ۵ درصد سرمایه خود را درگیر معاملات میکنید؟
- آیا توان مالی از دست دادن سرمایهای که با آن معامله میکنید را ندارید؟
- آیا برای معامله بزرگ بعدی که سود زیادی برای شما خواهد داشت منتظرید؟
اگر به تمامی این سؤالات پاسخ مثبت دادهاید، به احتمال زیاد در حال قمار در بازار فارکس هستید!
امید دلیل خوبی برای معامله نیست!
معاملهگران حرفهای بازار فارکس با احتیاط بیشتری در بازار کار میکنند و با دید کسبوکار به معاملهگری نگاه میکنند. اما قماربازها به دیده کسبوکار به این موضوع نگاه نمیکنند. معاملهگران معمولاً از سبکهای معاملاتی خاصی استفاده میکنند تا بتوانند برتری نسبت به سایرین داشته باشند. اما اکثر قماربازها بیشتر “امیدوار” هستند یا “احساس” میکنند که بازار در جهت مطلوب آنها حرکت خواهد کرد. امید به کسب سودهای بیشتر یا امید به جبران ضررهای گذشته تنها در قماربازها دیده میشود. هر وقت احساس کردید که تنها بر اساس “امید” در حال معامله هستید، بهتر است که سریعاً از کار دست بکشید.
قماربازی را کنار بگذارید
اگر به این نتیجه رسیدهاید که مثل یک قمارباز معامله میکنید، روشهایی وجود دارد که میتوان از آنها برای حل این مشکل استفاده کنید. برای معاملهگر بودن باید به دیده شغل به حرفه معاملهگری نگاه کنید. حتماً پیش از ادامه دادن به معاملاتتان، ابتدا برنامه معاملاتی یا همان طرح کسبوکار معاملهگری را تهیه کنید. پلن معاملاتی شما باید قوانین مدیریت معامله، قوانین ورود و خروج به بازار، زمان کاری و میزان ضرر قابلتحمل را شامل شود.
انتظارات خود را مدیریت کنید
معاملهگران مبتدی بایستی حتماً اهداف واقعی را برای خود تعیین کنند و انتظارات غیرعادی از پلن معاملاتی نداشته باشند. معاملهگری در بازار فارکس میتواند سودآوری مستمری داشته باشد، اما حساب هزار دلاری نمیتواند شما را به یک میلیون دلار برساند. از همه مهمتر در هر کسبوکاری باید سود و زیان معاملات ثبت شود. شما هم باید به طور مرتب وضعیت معاملات خود را ثبت کنید. ژورنال روزانه میتواند کمک زیادی به شما بکند. در این دفتر شما باید در رابطه با دلیل ورود به بازار، نتیجه معامله (سود یا ضرر) و نحوه مدیریت معامله توضیح بدهید و آنها را ثبت کنید. شاید در ابتدا، کار بیهودهای به نظر برسد، اما بهمرورز مان تأثیر آن را در معاملات مشاهده خواهید کرد.
حرفه ای رفتار کنید
سعی کنید مثل یک حرفهای رفتار کنید. معاملهگران حرفهای هیچوقت ریسکهای غیرواقعی را نمیپذیرند. آنها میدانند که معاملهگری، بیش از به دست آوردن سود، به مدیریت ریسک وابسته است. سعی کنید ذهن خود را نسبت به بازار تغییر دهید و به مدیریت ریسک توجه بیشتری کنید. بیشازحد از اهرم استفاده نکنید و از ریسکهایی که میتوانند حساب شما را پاک کنند دوری کنید.
معامله گری به عنوان یک شغل تمام وقت و اول!
معامله گران و نوسان گیران زیادی هستند که هر روز در بازار های مالی (سهام، ارز،طلا و نفت) در حال کسب درآمد از بازار هستند. برخی از این افراد از طریق معامله گری امرار معاش می کنند و برخی دیگر تنها با چند ساعت کار در روز به دنبال کسب درآمد اضافی هستند. معمولا سوال زیادی که در این رابطه پرسیده می شود این است که چه زمانی برای ورود به حرفه معامله گری تمام وقت مناسب است؟
کی برای معامله گری تمام وقت آماده هستیم؟
البه جواب یکسانی برای این پرسش وجود ندارد، اما برخی موارد هستند که می توانند با توجه به آن به این پرسش پاسخ درستی داد. بایستی توجه شود که معامله گری به عنوان اولین شغل و یک شغل تمام وقت خیلی هم جذاب نیست، چونکه معامله گری به معنای داشتن زندگی عجیب و غریب لوکس و کسب درآمد میلیونی روزانه نیست. معامله گری تمام وقت، یک حرفه و شغل است. یعنی نیازمند سپری کردن زمان زیادی پشت کامپیوتر است. هیچ تضمیمی برای کسب درآمد شما از حرفه معامله گری نیست. حتی این احتمال وجود دارد که بعد از چند ساعت سرمایه گذاری در بازار های مالی، تمام سرمایه خود را از دست بدهید.
با این حال نباید ناامید شد. در ادامه این مقاله به بررسی نحوه ورود به حرفه معامله گری تمام وقت می پردازیم. این مقاله برای افرادی که معامله گری را به عنوان یک اضافه کاری می دانند، شاید مناسب نباشد. برای اینکه بتوان به عنوان یک معامله گر تمام وقت فعالیت کرد، به پیش نیاز ها بایستی توجه داشت.
.پیش نیاز آمادگی برای کار تمام وقت معامله گری
.
یادگیری مهارت ها
اولین پیش نیاز برای این کار، یادگیری مهارت هاست. پیش از این که وارد معاملات بازار های مالی شوید، ابتدا از سطح معلومات خود آگاه شوید. اگر سطح معلومات و مهارت های معامله گری شما پایین باشند، ورود به حرفه معامله گری تمام وقت یک اشتباه خواهد بود. به خصوص اگر قرار باشد که به دنبال کسب درآمد ماهانه از بازار باشید. به همین دلیل توصیه می شود که پیش از ورود به حرفه معامله گری تمام وقت، حتما دوره های آموزشی لازم را سپری کنید.
چقدر تجربه دارید؟
تجربه دومین پیشنیاز برای تبدیل شدن به یک معامله گر تمام وقت است. شاید شما هزاران مطلب در رابطه با معامله گری مطالعه کنید، اما باز هم در نهایت با ضرر از بازار خارج شوید. تئوری و تمرین دو مهارت متفاوت هستند. اکثر معامله گران پیش از اینکه وارد بازار شوند، به تجربه های واقعی یا شبیه سازی شده از بازار نیاز دارند.
عملکرد سیستم شما چقدر باثبات است؟
.
ثبات سومین اصل در تبدیل شدن به یک معامله گر تمام وقت است. شما باید مطمئن باشید که معاملاتان ثبات لازم را دارند. ثبات در معاملات یعنی اینکه شما واقعا مجموعه ای از مهارت های کاربردی را یادگرفته اید و می توانید سود دهی باثباتی را در معاملات خود نشان دهید. اگر درآمد معاملات در کوتاه مدت بالا باشد، احتمال کسب درآمد مستمر در بلند مدت پایین خواهد آمد. نکته ای که در این جا بایستی به آن توجه شود، نبود درآمد مشخص و منطقی در حرفه معامله گری است. معامله گران مختلف با سرعت مختلفی مهارت ها و تئوری ها را یاد می گیرند. شاید یک معامله گر بتواند به مدت یک سال درآمد باثابت و مستمری از بازار داشته باشد، در حالیکه سایرین شاید تا چندین سال عملکرد باثباتی داشته باشند.
چگونه به یک معامله گر تمام وقت تبدیل شویم؟
.
حرفه معامله گری تمام وقت و سایر مشاغل معمول مزایا و معایب خود را دارند. مشاغل معمول جامعه تضمین می کنند که شما حقوق و مزایای باثباتی خواهید داشت، در حالیکه حرفه معامله گری به شما این اجازه را می دهد که اولا رئیس خود باشید و دوما درآمد متغییری را کسب کنید. برای اکثر معامله گران تمام وقت مهمترین مزیت این حرفه این است که معامله گری همواره شما را به چالش می کشد. اما بایستی توجه داشته باشید که حرفه معامله گری تمام وقت بدین معنی است که شما ثبات کمتری خواهید داشت، به خصوص در ابتدای دوران فعالیتتان.
برخی ماه ها عملکرد شما خوب خواهد بود و در برخی ماه ها بد و در تمامی ماه ها هم از لحاظ فکری خسته خواهید بود. هر چند چنین تغییراتی می تواند برای عده ای از افراد خوشایند و هیجان انگیز باشد، اما بدون شک حرفه استرس زایی است.
اگر در حال حاضر شاغل هستید و به فکر تغییر شغل خود به معامله گری تمام وقت هستید، بایستی حتما یک طرح مالی برای خود داشته باشید. ترک شغلی با درآمد تضمین شده و وارد شدن به حرفه ای که هیچ تضمینی برای کسب درآمد شما وجود ندارد، ریسک زیادی دارد و تنها بایستی زمانی این ریسک را تحمل کرد که برای آن آمادگی داشته باشید.
در واقع در حالت عادی شما باید پس انداز کافی برای پوشش هزینه های دو سال آینده خود را داشته باشید. چنین پس اندازی می تواند استرس معاملات شما را کاهش دهد. اگر شما برای پرداخت اجاره خانه یا هزینه های مشابه معامله نکنید، فشار روحی کمتری هم خواهید داشت. البته میزان پس انداز به ارزیابی شخصی شما بستگی دارد، اما همیشه بهتر است که در این ارزیابی کمی با اغراق هزینه ها را حساب کنید. حتما توجه داشته باشید که در محاسبه هزینه ها به خودتان سخت نگیرید. همه مشاغل برای کسب درآمد و داشتن زندگی خوب است. دلیلی برای سخت گیری بی مورد نیست. در همین حال بایستی توجه داشت که علاوه بر داشتن پس انداز، بایستی سرمایه لازم برای ورود به معاملات را هم داشت. حجم سرمایه اولیه برای ورود به حرفه معامله گری یک مسئله شخصی است.
.
هزینه فرصت را لحاظ کرده اید؟
.
در بالا به مواردی که برای ورود به حرفه معامله گری تمام وقت نیاز بود، اشاره شد. اما بایستی به هزینه فرصت هم توجه داشت. برای ورود به حرفه معامله گری تمام وقت شما چه چیزی را فدا می کنید؟ برای مثال شاید شما درآمد ثابتی از یک شغل معمول دارید، با خروج از این شغل تمامی درآمد هایی که در آینده می توانستید داشته باشید را از دست خواهید داد. از همه مهمتر اگر در طول دو سال آینده نتوانستید به عنوان معامله گر تمام وقت کار کنید، آیا توانایی یافتن شغل دیگری را خواهید داشت؟ حتما پیش از تصمیم گرفتن به این موارد توجه کنید.
کار تمام وقت با شخصیت شما همخوانی دارد؟
.زمانی که شما به یک معامله گر تمام وقت تبدیل می شوید، وارد دنیایی می شوید که تمامی مسئولیت ها به عهده خود شماست. هیچ کس نمی تواند شما را مجبور کند که هر صبح پشت کامپیوتر بشینید و به دنبال معامله باشید. هیچ کس به شما نخواهد گفت که چه کار باید انجام دهید. شما رئیس خود، منبع درآمد و تنها تضمین کننده موفقیت در این حرفه هستید. مطمئن باشید که قبل از ورود به حرفه معامله گری مهارت های لازم برای سازماندهی زندگی خود را فراگرفته اید. این شغل نحوه زندگی کردن شما را تغییر خواهد داد، به همین دلیل برای این تغییرات آماده باشید.
وابستگی به معامله را کنار بگذارید
وابستگی احساسی به یک معامله میتواند خطرناک باشد. این وابستگی معمولاً منجر به اتخاذ تصمیمات اشتباه میشود. تقریباً همه معامله گران گاهی اوقات به یک معامله خاص وابسته میشوند و به خاطر همین وابستگی هم ضرر میکنند. شاید بسیاری از فعالین بازار چنین تصور کنند که تفاوت معاملهگر حرفهای و آماتور در ضرر کردن باشد. حقیقت امر این است که معاملهگر حرفهای هم ضرر میکند، اما تفاوت معاملهگر حرفهای با آماتور در این است که حرفهایها میدانند که چگونه ضرر کنند و در عین حال چگونه از ضرر عبور کنند؟ در این مقاله میخواهیم با پدیده وابستگی احساسی به معامله و نحوه غلبه بر آن آشنا شویم.
وابستگی در زندگی روزانه میتواند یک اتفاق خوب باشد. وابستگی باعث میشود تا ارتباط ما با اطرافیان مستحکم شود. اما در حرفه معاملهگری، وابستگی خطرناک است. زمانی که معاملهگر به یک معامله وابسته میشود، دیگر منطقی عمل نمیکند و تصمیمات عجیبوغریبی میگیرد. احساسات بر او غلبه میکند. علاوه بر این، وابستگی باعث میشود تا فرآیند ارزیابی و پردازش اطلاعات هم متوقف شود. زمانی که به معامله وابستگی پیدا میکنیم، آستانه تحمل زیان افزایش مییابد و به نشانههای خروج از معامله بیتوجهی میکنیم.
نشانههای وابستگی به معامله
زبان و فکر ما به راحتی میتوانند نشان دهند که آیا به معامله وابستگی پیدا کردهایم یا خیر؟ زمانی که از کلمه “امیدوار” برای نتیجه یک معامله استفاده میکنید، کاملاً مشخص است که از استراتژی معاملاتی دور شدهاید و درک درستی از کاری که انجام میدهید ندارد. استفاده از کلمات احساسی و دراماتیک هم میتوانند نشانهای از وابستگی شما به یک معامله خاص باشند. حرفهایها هیچ احساسی نسبت به معاملات ندارند. به همین دلیل هم کمتر پیش میآید که یک حرفهای با لحن احساسی (عصبانیت یا خوشحالی) در رابطه با معامله حرف بزند. این ویژگی مهم حرفهایهای بازار است. آنها نسبت به معامله دید خنثی و بدون تعصبی دارند. چرا؟ چونکه اگر تعصب و احساسات را درگیر کار کنند، قدرت تحلیل و تصمیمگیری منطقی و بدون تعصب را از دست خواهند داد.
اگر در یک معامله زیان ده گیر افتادهاید و به دنبال دیدگاه و نظرات دیگران در رابطه با آن معامله هستید، به احتمال زیاد به معامله وابستگی پیدا کردهاید. اگر استراتژی معاملاتی داشته باشید، نباید نظر دیگران را در رابطه با معامله جویا شوید. استراتژی معاملاتی مشخص میکند که در شرایط مختلف چگونه باید عمل کنید. اگر به دنبال دیدگاه دیگران هستید، یعنی استراتژی معاملاتی را کنار گذاشتهاید و خود آن معامله مهمتر از استراتژی است.
نباید تصور کنید که عملکرد شما با آخرین معاملهای که انجام دادهاید سنجیده میشود. شما در بازار معاملات زیادی انجام خواهید داد و برآیند معاملات است که عملکرد شما را نشان میدهد. اما اگر بعد از هر معامله احساس خوشی به شما دست میدهد و یا بعد از معامله ناامید میشوید، یعنی به معامله وابستگی دارید و این خبر خوبی نیست. نتیجه یک معامله هیچ اهمیتی ندارد و بر حرفه شما تأثیر نخواهد گذاشت.
عدم وابستگی به معامله چگونه است؟
معاملهگری که به معاملات نمیچسبد و اصطلاحاً با معامله ازدواج نمیکند، همیشه بر اساس فرآیندی که برای همه معاملات تعیین کرده وارد بازار میشود. او هیچگاه تواناییها و قابلیتهای خود را بر اساس نتیجه یک معامله نمیسنجد. او بیشتر به نحوه تصمیمگیری تمرکز میکند. باید بدانید که همیشه درجهای از احساسات در کار تجربه خواهید کرد. اما نکته مهمتر این است که با این قضیه کنار بیاید و اجازه ندهید که احساسات بر تصمیمات معاملاتی شما تأثیر بگذارند.
هفت قدم برای حذف وابستگی به یک معامله
انسان نمیتواند مثل ماشین بدون احساسات معامله کند. هدف معاملهگر هم نباید رسیدن به چنین سطحی باشد. بلکه معاملهگر باید سعی کند تا در هفت قدم ذهن و روان خود را برای معاملات حرفهای آماده کند.
اول باید مواظب نحوه حرف زدن خود باشید. آیا از کلماتی استفاده میکنید که نشانگر امیدواری یا به طور کل احساسات شما هستند؟ نحوه حرف زدن شما نشان خواهد داد که آیا به معامله وابسته شدهاید یا خیر؟ تشخیص وابستگی اولین قدم برای دوری از آن است.
احساسات خود را سرکوب نکنید. بهجای سرکوب احساسات سعی کنید آنها را کنترل کنید. ثبت احساسات در ژورنال معاملاتی و ارزیابی پیامدهای آن بر معاملات میتواند ایده خوبی برای یادگیری و نحوه کنترل احساسات باشد.
شما بیشتر از معامله آخر خود میارزید! همیشه به فرآیند معاملات و تصمیمات تمرکز کنید. غرور و اعتمادبهنفس کاذب را کنار بگذارید. هیچگاه بر اساس نتیجه یک معامله، تواناییهای خود را نسنجید. نتیجه یک معامله شاخصی برای ارزیابی عملکرد کلی معاملهگر نیست.
آرامش خود را حفظ کنید. برخی از معامله گران از تکنیک های ریلکسیشن مثل تنفس عمیق برای کاهش استرس استفاده می کنند. وقتیکه متوجه تغییر وضعیت روحی و روانی خود شدید، میتوانید خیلی ساده برای مدت کوتاهی از میز کار خود فاصله بگیرید و سعی کنید خود را آرام کنید.
از بررسی مداوم میزان سود و زیان پرهیز کنید. زیان یا سود معامله تا رسیدن به دستورات حد ضرر و حد سود مدام در حال تغییر خواهد بود. میزان زیان یا سود هیچ اهمیتی ندارد. معامله با استفاده از تحلیل و ارزیابی ریسک و ریوارد انجام شده است. اگر به نوسانات سود یا زیان معامله حساس شوید، احتمالاً مجبور خواهید شد تا خیلی زود برای معامله تصمیم بگیرید. سعی کنید به جای بررسی نوسانات سود و زیان معامله، به نوسانات قیمت و تغییرات نمودار فکر کنید.
در گذشته یا آینده خیالی غرق نشوید. هر چقدر بیشتر در گذشته غرق شوید، کمتر از آینده لذت خواهید برد. غرق شدن در گذشته باعث خواهد شد تا وارد معاملات انتقامی شوید.
زندگی متعادلی داشته باشید. معاملهگری نباید بخش اصلی و عمده زندگی شما باشد. در غیر این صورت هر معامله اشتباهی باعث تخریب زندگی شما خواهد شد. سعی کنید تفریح داشته باشید و ورزش کنید. زمانی را هم برای معاشرت با دیگران کنار بگذارید. معمولاً افرادی که کار منظمی دارند و تنها به صورت پاره وقت معامله می کنند، خیلی راحت و آسان با جوانب منفی و احساسی حرفه معاملهگری کنار میآیند. چونکه زندگی آنها به معاملات وابستگی ندارد.
حقیقت فارکس و دروغهای معاملهگری!
معامله گران وقتی وارد بازار فارکس میشوند با سیل عظیمی از اطلاعات مواجه میشوند. تبدیل این اطلاعات به دانش به قدری مهم است که میتواند برنده یا بازنده بودن یک معاملهگر را مشخص کند. اما قبل از همه چیز، معاملهگر بایستی با حقایق فارکس و دروغهایی که در حرفه معاملهگری وجود دارند آشنا شود. این حقایق میتوانند بسیاری از موضوعات مناقشه برانگیز را شفاف کنند و ذهنیت درست و بهتری در معاملهگر ایجاد کنند.
حقیقت یا دروغ: هر معاملهگری بایستی دانش فاینانس و مدیریت مالی داشته باشد
داشتن دانش مدیریت مالی میتواند در درک ساز و کار بازار فارکس و سایر بازارهای مالی مفید باشد. با این حال، مهمترین مهارتهایی که معامله گران بایستی حتماً داشته باشند، مهارتهای ریاضی، مهندسی و علم واقعی است. این مهارتها معاملهگر را برای تحلیل و معامله آماده میکنند. مهم نیست چقدر از اخبار مالی اطلاع دارید، اگر نتوانید دادههای جدید را فوری در فرمولها قرار دهید و با تمرکز بالا آنها را ارزیابی کنید، حتماً در بازار بازنده خواهید بود. این یک دروغ است!
نظر کارشناسان: برای حرفه معاملهگری بایستی بیشتر روی مهارتهای تحلیلی مرتبط تمرکز کنید نه علم مدیریت مالی.
حقیقت یا دروغ: معاملهگری آسان است.
حرفه معاملهگری درست مثل مدیریت یک کسبوکار است. برای اینکه موفق شوید، بایستی از شکستها و اشتباهات تجربه کسب کنید و قوانینی را هم برای حفاظت از سرمایه خود وضع کنید. درست مثل سایر کسبوکارها، حتماً باید استراتژی مشخصی در مواجه با بازار داشته باشید. راهاندازی کسبوکار آسان است و شروع حرفه معاملهگری هم از هر کسبوکاری سادهتر. اما طراحی و توسعه استراتژیهای موفق و رسیدن به درآمد، بخش سخت کار است!
این یک حقیقت است!
نظر کارشناسان: اگر در ابتدای کار، معاملات با سود بسته شوند، معاملهگری آسان به نظر خواهید رسید. اما کسب سود مستمر و بلندمدت یک چیز دیگری است! سعی کنید با تحقیق در میان معاملات خود، از حجم معاملاتی مناسب استفاده کنید. دستورات حد ضرر و حد سود را فراموش نکنید و احساسات خود را کنترل کنید! با این کار زندگی را برای خود آسان خواهید کرد.
حقیقت یا دروغ: شما میتوانید با یک حساب معاملاتی کوچک در بازار فارکس موفق شوید!
آیا میتوان با یک حساب معاملاتی کوچک در بازار فارکس به موفقیت رسید؟ پاسخ این سؤال به تعریف موفقیت بستگی دارد. آیا میخواهید یک حساب معاملاتی ۱۰۰ دلاری را به یک حساب ۱۰۰ هزار دلاری تبدیل کنید؟ یا میخواهید با حساب ۱۰۰ دلاری به یک موجودی حساب ۳۰۰ دلاری برسید و به صورت پلکانی در طول یک دوره زمانی مشخص سرمایه خود را بالا ببرید؟ مسلماً میتوان حساب ۱۰۰ دلاری را به ۳۰۰ دلار رساند و در رسیدن به این هدف موفق بود. اما رسیدن به حساب ۱۰۰ هزار دلاری تعریف غلطی از موفقیت است. هر حساب معاملاتی بایستی به اندازهای بزرگ باشد که بتواند ریسکهای معاملات را تحمل کند. موفقیت، نسبی است. بازدهی هم همیشه بر اساس درصد بوده است، نه دلار!
به طور مثال، بازدهی ۲۰ درصدی، بدون توجه به موجودی حساب، باز هم بازدهی ۲۰ درصدی است. اما اگر مقدار دلاری ۲۰ درصد بازدهی قابل توجه نیست، به مرور زمان معاملهگر انگیزه خود را از دست خواهد داد.
این بستگی به اهداف مالی شما دارد!
نظر کارشناسان: سرمایه اولیه و موجودی حساب بستگی به اهداف و موفقیتهای قبلی شما دارد. معمولاً معامله گران با تجربه حسابهای معاملاتی بزرگ را مدیریت میکنند، اما برای شروع کار ابتدا بایستی به درصد بازدهی توجه کرد.
حقیقت یا دروغ: معاملهگر موفق، اکثر معاملات را میبرد!
تعداد معاملاتی که برنده شدهاید، اصلاً ربطی به موفقیت ندارد. معامله گران موفق که سود خوبی به دست میآورند، رمز موفقیت سادهای دارند: پولی که سود میکنند، بیشتر از زیان آنهاست!
فرض کنید که در پنج معامله سود میکنید و پنج هزار دلار به دست میآورید. اما در یک معامله زیان میکنید و شش هزار دلار از دست میدهید. تعداد معاملات سود ده شما بیشتر از تعداد معاملات زیان ده است. اما در کل، سود بهدستآمده در یک معامله به طور کامل از دست رفته است. معامله گران موفق از نسبتهای ریسک به ریوارد مشخصی استفاده میکنند. شاید این نسبت یک به دو باشد. یعنی در یک معامله موفق، دو برابر زیان یک معامله بازنده، سود کنند!
در این روش اگر معاملهگر از پنج معامله خود ۳ بار ضرر و ۲ بار سود کند، باز هم معاملهگر برنده خواهد بود!
این یک دروغ است!
نظر کارشناسان: بسیاری از معامله گران موفق در بیشتر معاملات خود با زیان از بازار خارج خواهند شد، اما این جای نگرانی ندارد. اگر ریسک و بازدهی معاملات به درستی تعریف و مدیریت شوند، معاملات زیان ده باعث ورشکستگی معاملهگر نخواهند شد!
حقیقت یا دروغ: شما باید زمان زیادی را به نظارت بر معاملات صرف کنید!
اینکه چقدر زمان برای نظارت بر معاملات صرف کنید، بستگی به استایل معاملهگری شما دارد. اگر از استراتژیهای اسکالپینگ استفاده میکنید و هر روز چندین معامله انجام میدهید و عمر معاملات هم کوتاه است، بایستی حتماً زمان زیادی را صرف نظارت بر معاملات کنار بگذارید. اما اگر معاملهگر بلندمدت هستید، نیازی به نظارت لحظهای و مداوم معاملات نیست.
این مسئله بستگی به سبک معاملاتی شما دارد!
نظر کارشناسان: ابتدا از خود این سؤال را بپرسید که سبک معاملهگری شما چگونه است؟ اگر از تایم فریمهای کوتاه استفاده میکنید، پس باید به طور مداوم بازار را تحلیل کنید و همیشه پشت سیستم باشید. اما اگر میخواهید با آرامش کار کنید، شاید بهتر باشد که از سبک سوئینگ تریدینگ استفاده کنید.
حقیقت یا دروغ: دستور حد ضرر واقعی بهتر از دستور حد ضرر ذهنی است!
برخی از معامله گران از دستور حد ضرر ذهنی استفاده میکنند، یعنی به جای اینکه دستور حد ضرر را با استفاده از برنامههای کامپیوتری اعمال کنند، ترجیح میدهند که قیمت مشخصی را در نظر بگیرند. مشکل اصلی با حد ضرر ذهنی این است که فقط یک عدد است و باعث نگرانی معاملهگر میشود. یعنی حتی شاید قیمت به عدد مشخص شده هم برسد، اما معاملهگر نتواند معامله را ببندد. در مقابل یک حد ضرر مشخص شده در پلتفرم معاملاتی میتواند در اولین فرصت معامله را ببندد، بدون اینکه اجازه دهد احساسات معاملهگر تأثیری بر کار بگذارند.
این یک حقیقت است!
نظر کارشناسان: خیلی راحت میتوان حد ضرر را نادیده گرفت! وقتی معامله در جهت مطلوب پیش میرود، سودهای دلاری میتوانند چشم معاملهگر را به واقعیت ببندند. معاملهگر بایستی با استفاده از دستور حد ضرر از پیش تعیین شده، خود را برای دورههای سخت معامله آماده کند.
حقیقت یا دروغ: موفقیت زمانی به دست میآید که در بازاری معامله کنید که اسپرد آن کم باشد.
اسپرد یا تفاوت قیمت خرید و فروش در بازار همان هزینه معامله است، اما وقتیکه زمان انتخاب نماد معاملاتی میرسد، شاید اسپرد اهمیت کمتری داشته باشد. شاید نماد معاملاتی اسپرد بالایی داشته باشد، اما در عین حال فرصت معاملاتی خوبی داشته باشد. در مقابل شاید نماد معاملاتی نقد شوندگی بالایی داشته باشد و اسپرد معامله هم پایین باشد، اما هیچ فرصتی برای معامله نداشته باشد. معامله شما بایستی بر اساس تحلیل و سیگنال باشد نه بر اساس اندازه اسپرد.
این یک دروغ است!
نظر کارشناسان: اسپرد میتواند هزینه بالایی برای معاملهگر داشته باشد، اما اجازه ندهید که اسپرد تنها معیار شما برای ورود به معامله باشد.
حقیقت یا دروغ: تخصص در تحلیلهای اقتصادی یک ضرورت است!
تحلیلهای اقتصادی نقش کلیدی در تحلیل بنیادی دارند و میتوانند تصویر کلی از بازار به نمایش بگذارند. دانش خوب از روابط اقتصادی میتواند به معاملهگر کمک کند تا قیمتها و تحولات آتی را به خوبی پیشبینی کند. نباید فراموش کرد که تحلیل اقتصادی در کنار سایر سبکهای تحلیلی مثل تحلیل تکنیکال و تحلیل سنتیمنت بازار کاربرد دارد. بسیاری از معامله گران موفق از ترکیب سبکهای مختلف استفاده میکنند.
این یک حقیقت است!
حقیقت یا دروغ: معامله با اخبار، فرصتهای بهتر و بزرگتری ایجاد میکند!
اخبار میتوانند حرکات بزرگی را در بازار به راه بیندازند، اما این بدین معنی نیست که معامله با اخبار اقتصادی سودهای بزرگتری به دنبال خواهد داشت. بایستی توجه داشت که در زمان انتشار اخبار شاید برخی از کارگزاریها اسپرد معاملات را به دلیل نوسانات شدید بازار بالا ببرند. حتی شاید نتوان از قیمت دلخواه وارد بازار شد. شدت نوسانات در زمان انتشار اخبار به حدی بالا میرود که قیمتها در کسری از ثانیه تغییر میکنند. به همین دلیل شاید نتوان از قیمت دلخواه وارد معامله شد. در چنین وضعیتی حتی بعد از ورود به معامله هم شرایط برای معاملهگر سخت خواهد شد، چونکه شاید بازار حرکات بزرگ و سریعی را در خلاف جهت معامله به راه بیندازد و معاملهگر از این حرکات سریع قیمتی عقب بماند.
این یک دروغ است!
نظر کارشناسان: معامله در زمان انتشار اخبار یک اشتباه محض است! نوسانات بازار در زمان انتشار اخبار تقریباً غیرقابل پیشبینی میشوند و سرعت تغییرات قیمت هم به حدی افزایش مییابد که معاملهگر عملاً در برابر این تغییرات فلج میشود!
حقیقت یا دروغ: کنترل احساسات برگ برنده معاملهگر است و یکی از بایدهای معاملهگری است!
کنار گذاشتن احساسات در زمان معامله تقریباً غیرممکن است. به همین دلیل همیشه توصیه میشود که به جای تلاش برای حذف احساسات، آن را کنترل کرد. هر معاملهگری باید بتواند ترس و طمع خود را کنترل کند.
این یک حقیقت است!
نظر کارشناسان: حتی معامله گران با تجربه هم گاهی اوقات احساساتی میشوند، اما این مهارت کنترل احساسات است که آنها را از اتخاذ تصمیمات احساسی دور میکند.
آیا درآمد معامله گر فارکس با وقوع رکود اقتصادی و بحران های مالی تغییر می کند؟
بحران مالی و رکود اقتصادی باعث کاهش درآمد افراد می شود
در بحرانهای اقتصادی، بازارهای مالی جهانی تحت تأثیر جریانات قوی فرار سرمایه قرار میگیرند و در نتیجه دارایی و ثروت بسیاری از مردم از بین میرود. بحران مالی سال ۲۰۰۷-۲۰۰۹ و یا بحران اقتصادهای نوظهور تأثیر قوی بر زندگی میلیونها انسان داشته و دارند. بسیاری از مردم شغل خود را از دست میدهند و سایر افراد شاغل هم به طور قابلتوجهی با کاهش درآمد مواجه میشوند.
در نتیجه بحرانهای مالی بیسابقه، اکثر مردم که تا چند سال گذشته درآمدهای خوبی داشتند، یا کارشان را از دست میدهند و یا پارهوقت کار میکنند. بسیاری از مردم همواره به دنبال گزینههای جایگزین برای بیکاری و یا کارهای پارهوقت هستند، تا بتوانند درآمد دیگری هم داشته باشند. در دورههای رکود اقتصادی و یا بحرانهای اقتصادی، یافتن شغل و یا درآمد ثابت کار سختی است. اما فرض کنید که کار شما ربطی به چرخههای اقتصادی نداشته باشد. در این صورت شما کمترین آسیب را از بحرانهای اقتصادی متحمل خواهید شد.
درآمد فارکس، ایمن از چرخه های اقتصادی است!
حرفه معاملهگری میتواند به کمک این افراد بیاید. به خصوص که بازار فارکس برخلاف بازارهای سهام، اوراق قرضه و مسکن میتواند در تمامی چرخههای اقتصادی درآمدزایی داشته باشد. در بازار فارکس اگر اقتصاد کشوری وارد فاز رکود شود، شما به راحتی میتوانید با معامله ارز آن کشور، از نوسانات بازار سود کنید و یا از سرمایه خود محافظت کنید.
بازار فارکس مزیتهایی دارد که در سایر بازارهای مالی مثل بورس اوراق بهادار وجود ندارد. نقدینگی موجود در بازار فارکس چند تریلیون دلار در روز است. این یعنی همیشه در بازار خریدار و فروشنده وجود دارد. انعطافپذیری معاملهگر فارکس بیشتر از معاملهگر سهام است. بازار به طور ۲۴ ساعته در پنج روز کاری هفته باز است و میتوان ارز اقتصادهای بزرگ دنیا را در آن معامله کرد.
دانش و تجربه کلید موفقیت در دوره های رکودی است!
شما بهعنوان یک معاملهگر بازار فارکس این حق انتخاب را دارید که از هر جا که دوست داشتید معامله کنید. در دورههای رکود اقتصادی و یا بحران مالی، مهارتهای شخصی هر فرد میتواند در پی نوسانات بازار ارز یا تعطیلی شرکتها بیثمر شود و درآمدزایی نداشته باشد. اما در بازار فارکس، مهارت اصلی شما تحلیل بازارهای مالی و اقتصادهای بزرگ دنیاست. شما علاوه بر اینکه برای تمامی دورههای اقتصادی آماده خواهید بود، بلکه در صورت بروز رکود اقتصادی به راحتی شرایط را مدیریت خواهید کرد. مهارت معاملهگری شما در بازار فارکس همیشه خریدار دارد و بزرگترین خریداران آنهم خود معاملهگر است.
حرفه معاملهگری یکی از سختترین حرفههای شغلی در دنیاست. اکثر افرادی که وارد این حرفه میشوند معمولاً در اولین ماه فعالیت از بازار اخراج میشوند. اولین ماه فعالیت در بازار فارکس، مهمترین ماه در حرفه هر معاملهگری است. برخلاف خیلی از تصورات غلط، فعالیت در بازار فارکس نیازمند سرمایه بزرگی نیست. حرفه معاملهگری بیشتر به دانش و تجربه نیاز دارد. به همین دلیل افرادی که اولین ماه فعالیت خود را بدون برنامه خاصی در بازار فارکس شروع میکنند، معمولاً یا در حرفه معاملهگری موفق نمیشوند و یا با تجربیات تلخی وارد حرفه معاملهگری میشوند.
از حساب آزمایشی شروع کنید
اگر به دنبال ورود به حرفه معاملهگری و بازار فارکس هستید، توصیه میشود که ابتدا کار را با معامله در حسابهای دمو آغاز کنید. نیازی نیست که در ابتدای یادگیری مباحث معاملهگری برای اشتباهات خود هزینه بدهید. حساب دمو یا آزمایشی به شما کمک خواهد کرد تا بازار را بدون از دست دادن سرمایه تجربه کنید.
چگونه برای معامله بعدی آماده شویم؟
آمادگی معاملهگر به او کمک میکند تا از فرصتها به خوبی استفاده کند و با موفقیت معاملات را به پایان برساند. در این مقاله میخواهیم با نحوه آماده شدن برای معامله بعدی آشنا شویم تا شانس موفقیت در معاملات را به طور قابلتوجهی بالا ببریم. پیشبینی درست فرصتها و داشتن آمادگی لازم برای استفاده از آن میتواند عملکرد هر معاملهگری را بهبود بخشد.
اگر به افرادی که در کسبوکارهای دیگر موفق هستند نگاه کنید، متوجه خواهید شد که این افراد بدون برنامه و آمادگی به موفقیت نرسیدهاند. هر داستان موفقیت، با آمادگی و برنامهریزی فرد برای آینده همراه بوده است. شما به عنوان یک معاملهگر در محیطی قرار دارید که متغیرها همواره در حال تغییر هستند.
تنها راه برای بهره بردن از فرصتها و تغییرات بازار، آماده بودن برای معاملاتی است که شانس موفقیت آن ها بالاست. در غیر این صورت معاملهگر تنها به نوسانات بازار واکنش نشان خواهد داد و اکثر این واکنشها احساسی خواهد بود. هر معاملهگری باید برنامه مشخصی برای روبرو شدن با فرصتها در بازار داشته باشد، تا وقتی فرصتی به دست آمد بتواند از آن حداکثر استفاده را ببرد.
با تحلیل به موقع بازار همیشه برای فرصتهای آتی آماده شوید!
اولین قدم برای آماده شدن برای فرصتهای بازار، یادگیری نحوه تحلیل به موقع بازار است. بازار را باید پیش از رسیدن به سطوح کلیدی تحلیل کرد و بعد از آن به دنبال فرصتهای معاملاتی بود. اگر بازار برای شما مبهم باشد، از هر نوسان بازار به دنبال معامله خواهید بود. چنین معاملاتی احساسی هستند و هیچ منطقی پشت آن ها نیست.
درک اینکه بازار در کدام جهت در حال حرکت است و سطوح کلیدی کجای نمودار قرار گرفتهاند، آمادگی شما برای آینده را به نوعی تضمین میکنند. زمانی که بازار برای شما شفاف میشود و سطوح کلیدی مشخص میشوند، شما میتوانید با خیال آسوده به دنبال سیگنال از سطوح کلیدی باشید. با تمرین و تکرار این مهارت، شما به مرحلهای خواهید رسید که بیشتر به معامله از سطوح کلیدی تمرکز خواهید کرد. بعد از آن اگر سیگنالی از سطوح کلیدی مشاهده شد، آمادهاید تا بدون هیچ شک و تردیدی وارد بازار شوید.
سیگنال کجا صادر خواهد شد؟
اگر شما هم جزو افرادی هستید که هر روز بازار برای شما تازگی دارد و پیش از شروع معاملات بازار را تحلیل نکردهاید، پیدا کردن محل مناسب برای ورود به معامله کار سختی خواهد بود. توجه داشته باشید که نباید حرکات قیمتی یا سیگنالهای احتمالی را پیشبینی کرد. بلکه باید بازار را به حدی برای خودتان شفاف کنید که محتملترین محل برای تشکیل سیگنال را پیشبینی کنید. بعد از آن باید منتظر تشکیل سیگنال بود. اگر بدون سیگنال و تحلیل وارد معامله میشوید، در واقع بدون درک وضعیت فعلی و آتی بازار وارد معامله شدهاید.
به نمودار قیمتی زیر نگاه کنید. همانطور که مشاهده میشود، این نمودار به خوبی تحلیل شده و سطوح کلیدی بازار تعیین شدهاند. روند بازار هم کاملاً مشخص است. با نگاه به این نمودار میتوانید به راحتی سطوح کلیدی که در آینده موجب واکنش بازار خواهند شد را مشخص کنید.
سطوح کلیدی و حساس بازار را تعیین کنید
هدف از آماده شدن برای معامله بعدی، طراحی برنامهای است که در آن بتوانید برای رویداد احتمالی در بازار آماده شوید و نحوه واکنش به آن را مشخص کنید. تا به حال به تفاوت اسلحه تکتیرانداز و مسلسل فکر کردهاید؟
برخی از معاملهگران هیچ برنامه مشخصی ندارند و با شروع روز کاری از هر نوسان بازار به دنبال معامله هستند. درست همانند مسلسل که در هر جهتی تیراندازی میکند. هدف دقیقی مد نظر نیست و تعداد گلولهها هم به قدری هست که تیرانداز بتواند بعد از شلیک چندین گلوله هدف را مورد اصابت قرار دهد. اما تکتیرانداز پیش از شلیک گلوله برای بهترین فرصت جهت تیراندازی آماده میشود و در اولین فرصت و تنها با شلیک یک گلوله کار خود را به پایان میرساند.
وقتی پشت سیستم قرار میگیرد و میخواهید بازار را تحلیل کنید، باید در پایان کار تحلیل مشخص شود که از کدام سطوح باید به دنبال سیگنال باشید. به طور مثال سطوحی که ساختارهای تکنیکال مختلفی را شامل میشوند (اصل انطباق) بهترین محل برای ورود به معامله هستند.
جمعبندی
پیشبینی و برنامهریزی برای آینده یکی از تواناییهای خاص انسانهاست. ما این توانایی را داریم که اتفاقات قبلی را ارزیابی کنیم و اتفاقاتی که در حال روی دادن هستند را هم درک کنیم. در نهایت میتوانیم با بررسی این دو مسئله آینده را با دقت بالایی پیشبینی کنیم. این مسئله موجب میشود تا ما از ورود به معاملاتی که شانس موفقیت بالایی ندارند، خودداری کنیم.
در مقابل عدهای از معاملهگران هیچ برنامهای ندارند و همانند سایر موجودات صرفاً به رویدادهای محیط خود واکنش نشان میدهند. چنین واکنشهایی بدون برنامه و پیشبینی هستند. بسیاری از معاملهگران به حدی درگیر واکنش نشان دادن به نوسانات فعلی بازار هستند که فراموش میکنند باید بازار را تحلیل و پیشبینی کنند و پیش از ورود به معامله، برنامه مشخصی برای آن داشته باشند.
بازار همواره طبق پیشبینیهای شما عمل نخواهد کرد. همیشه معاملاتی که پیشبینی میشد سود خوبی داشته باشند، با موفقیت بسته نخواهند شد. اما واقعیت امر این است که در اکثر مواقع بازار طبق تئوریهای تکنیکال عمل میکند. اگر زمان کافی برای تحلیل و پیشبینی بازار اختصاص دهید، میتوانید از فرصتهای پیشبینی شده به خوبی استفاده کنید و در عین حال میزان ضررهای خود را محدود کنید.