مدیریت انتظارات چه تأثیری بر عملکرد شما در بازارهای مالی دارد؟ بسیاری از معامله گران حرفهای بازار صرفاً بر اساس تحلیلهای خود وارد بازار میشوند و انتظارات آنها هم محدود به تحلیلهای انجام شده است. آنها رؤیاپردازی نمیکنند. اما معامله گران تازهکار حتی اگر با تحلیل هم وارد بازار شوند، در نهایت خوشبینی یا بدبینی معاملهگر به آینده است که سرنوشت معامله را تعیین میکند.
حتماً شما هم در وضعیتی قرار گرفتهاید که بر خلاف تحلیلهای خود تصمیم گرفتهاید معامله یا پوزیشن خود را برای مدتی بیشتر باز نگه دارید تا شاید سود بیشتری کسب کنید و یا اینکه حداقل معامله با ضرر کمتری بسته شود. وقتیکه معاملهگر به جای تمرکز به تحلیل و وضعیت فعلی بازار به انتظارات خود تکیه میکند، حتی بهترین معاملات هم میتوانند با ضرر بسته شوند. به همین دلیل یکی از مهارتهای اصلی معامله گران، مدیریت انتظارات است. معاملهگر باید بداند که تصمیم گرفته شده بر اساس خوشبینیها یا بدبینیها (همان انتظارات) گرفته شده و یا اینکه تصمیم اتخاذ شده واقعاً خروجی یک تحلیل و ارزیابی دقیق بوده است؟
انتظارات تنها به آینده معاملات محدود نمیشود. شاید معاملهگری انتظارات غیر واقعی از این حرفه داشته باشد. شاید حتی معاملهگر در میان اطرافیان خود هم اطلاعاتی از عملکرد خود به اشتراک بگذارد که اصلاً هنوز اتفاقات مورد انتظار معاملهگر روی ندادهاند. فرقی ندارد که شما برای دیگران معامله میکنید و یا برای خود. اگر اطلاعاتی که به دیگران میدهید درست نباشد، به احتمال زیاد دیگران فکر خواهند که شما یک درغگو هستید! اگر انتظارات شخصی شما هم غیر واقعی باشد، تکرار این انتظارات باعث خواهد شد تا شما حتی به خودتان هم دروغ بگویید و به مرور زمان از این حرفه اخراج خواهید شد. اگر انتظارات به درستی مدیریت نشوند، معاملهگر درگیر رؤیا پردازی خواهد شد و از واقعیت دور خواهد شد. شما به عنوان معاملهگر هر روز در حال تصمیمگیری هستید. اگر یکی از این تصمیمات بر اساس اطلاعات غلط و غیر واقعی گرفته شود، نتیجه آن تصمیم چه خواهد بود؟ اگر این الگو تکرار شود و شما به جای تصمیمگیری بر اساس حقایق، بر اساس انتظارات غیر واقعی خود یا دیگران تصمیم بگیرید، آیا میتوانید به حرفه معاملهگری ادامه دهید؟
خشم و ناامیدی نتیجه عدم تحقق انتظارات است
چگونه میتوان عملکرد یک معاملهگر یا حتی یک معامله را تشخیص داد؟ آیا معاملهای که انجام شده خوب بوده است؟ در نگاه اول شاید خوب بودن یک معامله به این معنی باشد که حتماً در سود بسته شود. اما واقعیت امر این است که خوب بودن معامله به وضعیت بازار بستگی دارد. شاید معاملهای با ضرر بسته شود، اما وقتی با دقت معامله را بررسی کنیم، به این نتیجه برسیم که این بهترین اتفاق ممکن بوده است. یکی از راههای بهبود عملکرد خود این است که به طور مؤثر انتظارات خود را مدیریت کنید. هر چقدر توانایی شما در مدیریت انتظارات بیشتر باشد، نا خودآگاه عملکرد شما در بازار هم بهبود خواهد یافت. سود کردن در معامله هدف نهایی هر معاملهگری است، اما حتی جلوی ضرر را گرفتن هم خودش یک نوع سود کردن است.
همیشه اول به فکر مدیریت ریسک باشید نه مدیریت سود
دیده شده که بسیاری از معامله گران تازهکار به جای اینکه بر ریسکهای بازار توجه کنند، به جوانب مثبت فرصت معاملاتی تمرکز کردهاند. آیا واقعاً از نظر شما میتوان به وعدههایی که از بدون ریسک بودن فرصتهای سرمایهگذاری حکایت دارند اعتماد کرد و انتظار آیندهای عالی را داشت؟ وعدههای بدون ریسک در بهترین حالت به خاطر بی اطلاعی وعده دهنده از واقعیت است و در عادیترین حالت هم یک کلاهبرداری است. حال فرض کنید که شما هم در حین معامله به جای اینکه به ریسکهای بازار توجه کنید، تنها به بازدهی احتمالی تمرکز کنید. اگر انتظارات به درستی مدیریت نشوند، میتوان گفت که با انتظارات غیر واقعی سر خودتان کلاه میگذارید. یکی از بهترین روشها برای مقابله با این مشکل این است که همیشه انتظارات خود را در پایینترین سطح نگه دارید، اما تلاش کنید تا بهترین عملکرد خود را به نمایش بگذارید. معامله گران تازهکار زیادی هستند که در یک بازه زمانی سود خوب و منطقی به دست آوردهاند، اما انتظارات آنها بیش از سود تحقق یافته بوده است، به همین دلیل حتی با وجود سود از عملکرد خود ناامید میشوند.