اگر در نمودارهای قیمتی خود از شاخصها و اندیکاتورهای زیادی استفاده میکنید، نمودار شما بسیار شلوغ خواهد شد و احتمال اینکه با مشکل مواجه شوید، وجود دارد. اما درصورتیکه نمودار قیمتی شما کاملاً خالی باشد، شما به ابزاری احتیاج دارید تا اصل انطباق را به دست آورید. در این مقاله پنج روش استفاده از پرایس اکشن توضیح داده شده است تا با استفاده از آنها بازار را به خوبی درک کنید.
قدم اول: بررسی ساختار روند
هر تحلیل تکنیکال پرایس اکشن خوب باید با بررسی ساختار روند شروع شود. برای درک بهتر ساختار روند بازار نظریه کلاسیک تئوری داو توضیح داده شده است.
طبق نظریه داو “تا زمانی که بازار، اوجها و کفهای بالاتر از یکدیگر تشکیل میدهد، روند صعودی ادامه مییابد. همچنین تا وقتیکه بازار کفهای پایینتر و اوجهای قیمتی پایینتری تشکیل میدهد، روند نزولی ادامه مییابد”. شاید این نظریه ساده به نظر برسد اما توصیه میشود که این نظریه را بر روی نمودارهای قیمتی خود اعمال کنید. به عنوان یک معاملهگر پیرو روند میتوانید به دنبال نقطه ورود در طول روند اصلی بازار باشید و بعد از شکست روند، منتظر شروع روند جدیدی در بازار بمانید. به عنوان مثال کاهش قدرت خرید در طول یک روند صعودی، میتواند نشانهای از تضعیف حرکت روند باشد یا میتوانید در معاملات خود به دنبال سیگنالهای بازگشتی باشید و بعد از تغییر روند، وارد بازار شوید.
طبق تصویر بالا، روند اولیه بازار صعودی بوده و اوجها و کفهای بالاتری تشکیل شده است. در ادامه اوج قیمتی پایینتر از اوج قبلی و کف قیمتی پایینتر از کف قبلی شکل گرفتهاند که نشانگر تغییر روند بازار هستند.
قدم دوم: ارزیابی مومنتوم بازار
توانایی درک مونتوم بازار میتواند بسیار مفید باشد. اندیکاتورهای CCI، MACD، RSI و… نیز میتوانند در شناسایی مومنتوم بازار به کار گرفته شوند. اما در صورتی که بتوانید مومنتوم بازار را بدون استفاده از اندیکاتور تشخیص دهید، میتوانید سیگنالهای بازار را خیلی سریع پیدا کنید. منظور از مومنتوم بازار، قدرت حرکت فعلی قیمت است. برای درک مومنتوم بازار میتوانید به دنباله و بدنه کندل های قیمتی و نسبت کندل های صعودی و نزولی نگاه کنید. نکات زیر در درک مومنتوم به شما کمک خواهند کرد:
- کندل قیمتی با بدنه بزرگ و دنباله کوچک نشانگر مومنتوم بالایی در بازار است.
- اگر تعداد کندل های صعودی بیشتر از کندل های نزولی باشد، نشان دهنده مومنتوم صعودی است.
- کندل قیمتی با بدنه کوچک و دنباله بلند، نشانگر بلاتکلیفی بازار است.
به تصویر زیر نگاه کنید، ابتدا روند بازار صعودی بوده و تعداد کندل های صعودی بیشتر از کندل نزولی بوده است. اما در ادامه همه شرایط تغییر کرده و فروشندگان وارد بازار شدند.
قدم سوم: موانع پرایس اکشن
پیدا کردن اصل انطباق در نمودار قیمتی میتواند هنگام جستجوی نقاط چرخشی یا نقاط شکست بسیار مفید باشد. میتوانید در معاملات خود از سطوح حمایتی یا مقاومتی و محدودههای عرضه و تقاضا برای پیدا کردن نقطه ورود استفاده کنید.
طبق تصویر فوق، چندین منطقه حمایتی و مقاومتی تعیین شده است. همانطور که میبینید این محدودهها در درک و فهم مومنتوم نقش داشتهاند و قیمت به این سطوح واکنش نشان داده است. خیلی مهم است که اجازه ندهید نمودارهایتان بیش از حد شلوغ شوند. توصیه میشود که همه سطوح پرایس اکشن را مشخص کنید اما فقط مهمترین آنها را در نظر بگیرید. بسیاری از معامله گران آماتور، از مناطق زیادی استفاده میکنند که کار اشتباهی است.
قدم چهارم: الگوهای پرایس اکشن
پرایس اکشن شامل الگوهای نموداری متعددی میشود که میتوانید از آنها برای پیدا کردن موقعیت معاملاتی استفاده کنید. الگوی نموداری سر و شانه یکی از مهمترین الگوهای پرایس اکشن است و قویترین سیگنالهای معاملاتی را صادر میکند. با تجزیه و تحلیل الگوهای مختلف سر و شانه، چیزهای زیادی در مورد پرایس اکشن و نحوه حرکت بازارها خواهید آموخت.
قدم پنجم: واکنش سریع یا بازگشتهای فوری
بازگشت قیمت ترکیبی از تمام موارد بالا است. وقتیکه ساختار روند طبق نظریه داو در حال پایان باشد، بازگشت قیمتی ممکن است اتفاق بیفتد. معمولاً بازگشتهای قیمتی خوب با مومنتوم قوی اتفاق میافتند. بازگشت قیمت از سطوح حمایتی و مقاومتی بهتر است و در این صورت الگوی نموداری مانند مستطیل، مثلث کاهشی یا افزایشی و دو کف یا دو سقف شکل میگیرد.