اگر یک معاملهگر خلاف روندی باشید، به دنبال نقاطی از بازار خواهید بود که بازار در آنها تغییر روند میدهد. به عنوان مثال روند بازار از صعودی به نزولی تغییر میکند و بالعکس. در این مقاله میخواهیم با بررسی چند مثال کاربردی نشان دهیم که چگونه میتوان با ترکیب پرایس اکشن و خطوط روندی سیگنالهای معتبری را شکار کنیم.
معاملات خلاف روندی به طور معمول دو مشکل اصلی دارند:
- همه اوجها یا کفهای قیمتی به سرعت معکوس نمیشوند، به طور معمول بعد از تشکیل یک اوج یا کف قیمتی، بازار وارد فاز خنثی میشود و بعد از یک دوره استراحت روند تغییر میکند.
- به طور اغلب روزها یا هفتهها باید منتظر تغییر حالت بازار بمانید اما بعضی اوقات قیمت بدون صدور سیگنال به سرعت حرکت میکند و شما باید به دنبال فرصت معاملاتی باشید.
خطوط روندی بسیار قابل احترام هستند و شکست این خطوط میتواند سیگنالهای معاملاتی خوبی صادر کند. به همین دلیل شیفت ترند نیز یکی از ستاپ های معاملاتی مهم به شمار میرود.
رسم خطوط روند و معامله این خطوط
عادت کردن به ترسیم خط روندی زمانبر خواهد بود، اما بعد از رسم چندین مورد، چشم شما بسیار سریع عادت میکند. برای رسم خط روندی به سهنقطه متوالی نیاز است، وجود دو نقطه کافی نیست و نقطه سوم به قدرت خط روندی میافزاید. نگران نقض خط روند خود نباشید، تا زمانی که قیمت به آن احترام میگذارد و واکنش نشان میدهد، نشانگر درست بودن خط روندی است.
برای ورود به معامله با خط روندی دو اصل وجود دارد:
- برای ورود به معاملات با ریسک بالا، بهتر است منتظر شکست خط روندی و برخورد مجدد قیمت به آن بمانید.
- با سفارشات معلق و کورکورانه خط روندی را معامله نکنید. منتظر واکنش قیمت به خط روندی باشید.
به تصویر زیر نگاه کنید که شامل سه سناریو زیر است:
- از وصل کردن اوجهای قیمتی، خط روند نزولی به دست آمده است که در ادامه بازار این خط را شکسته و بعد از برخورد مجدد به آن صعود کرده است.
- خط روند صعودی با وصل کردن اوجهای قیمتی تشکیل شده است. قیمت بعد از عبور به بالای خط روندی، تقویت شده و در ادامه این خط روندی به حمایت تبدیل شده است. بازار بعد از شکست میانگین متحرک، بازگشت به زیر خط روندی و برخورد مجدد به آن، حرکت نزولی به راه انداخته است.
- خط روند صعودی برای بار دوم رسم شده و از بازار حمایت کرده است که به نظر میرسد خریداران قدرت کافی نداشته و این خط شکسته خواهد شد.
سیگنالهای ورود مجدد به بازار
مثال قبل نشان داد که چگونه میتوان خطوط روند را ترسیم کرد و میتوان از شکست خط روندی برای ورود به بازار استفاده کرد. گاهی اوقات میتوان از خط روندی برای پیدا کردن نقاط ورود مجدد و فرصتهای از دست رفته استفاده کرد. در تصویر زیر بازگشت قیمتی بازار نشان داده شده است.
بهترین بروکرهای فارکس را می شناسید؟
با ایران بورس آنلاین در بهترین بروکر فارکس حساب باز کنید
در اولین سناریو بازگشتی: در نقطه (۱) معامله گران میتوانستند بعد از شکست خط روندی و میانگین، وارد بازار شوند. بعد از برخورد مجدد قیمت به خط روندی، نقطه (۲) محل بهتری برای ورود به معامله است. به خاطر داشته باشید که اگر برخورد مجدد به خط روند و میانگین متحرک در یک محل اتفاق بیفتد، میتوان گفت که یک سیگنال بر اساس اصل انطباق صادر شده است. در ادامه بازار حرکت نزولی به راه انداخته و قیمت بعد از شکست خط روند صعودی در نقطه (۳) و برخورد مجدد به آن، سقوط کرده است. معمولاً قبل از شکست خطوط روند، مومنتوم بازار کاهش مییابد. بعد از شکست خط روندی و برخورد مجدد به آن، معامله گران میتوانند سود خوبی به دست آورند.
دومین سناریو بازگشتی یک مثال کلاسیک است. در اینجا خط روند اولیه وجود نداشت اما بعد از شکست میانگین متحرک، نقطه (۱) میتوانست نقطه ورود به بازار به شمار رود. بازار بعد از شکست میانگین به حرکت نزولی ادامه داده و به خط روندی رسیده است. بعد از عبور بازار به زیر خط روندی و برخورد مجدد به آن، فروشندگان میتوانستند در نقطه (۲) وارد بازار شوند.
شتاب مومنتوم در باندهای بولینگر
با ترکیب باندهای بولینگر و برخورد مجدد قیمت به خط روندی، میتوانید ترکیب قدرتمندی طبق اصل انطباق به دست آورید. تصویر زیر یک چرخش نزولی با دو خط روندی را نشان میدهد. جفت ارز AUDUSD در ادامه بازگشت نزولی از باند بالایی بولینگر و اوج قیمتی، هر دو خط روندی را شکسته و بعد از برخورد مجدد به آنها سقوط کرده است (نقاط ۱ و ۲). بدین ترتیب بهتر است که خطوط روند را به صورت کورکورانه معامله نکنید و منتظر تائید بمانید. Bollinger Bands یک مفهوم معاملاتی کاملاً مستند است و هنگام ترکیب آن با مفهوم خط روند و معاملات معکوس، معاملهگر میتواند مفاهیم تلاقی قدرتمندی را ایجاد کند.