چگونه می توان از نسبت ریسک به ریوارد به صورت حرفه ای استفاده کرد؟

دوشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۲ - ۸:۳۵

نسبت ریسک به ریوارد چیست؟


نسبت ریسک به ریوارد (RRR) یکی از مهم‌ترین معیارهایی است که معامله‌گران برای ارزیابی سودآوری یک معامله در مقابل احتمال ضرر آن استفاده می‌کنند. به طور اصولی، این نسبت بازگشت مورد انتظار را در مقایسه با سطح ریسک درگیر شده، به صورت عددی مشخص می‌کند. در تقسیم سود پتانسیلی بر ضرر پتانسیلی دو حالت وجود دارد: نسبت ریسک به ریوارد بالا به معنی یک فرصت معامله مطلوبتر است، در حالی که نسبت پایین به معنی معامله غیرمطلوب است. اما در این مقاله به بررسی جوانب دیگر نسبت ریسک به ریوارد خواهیم پرداخت.

محاسبه نسبت ریسک به ریوارد

محاسبه نسبت ریسک به ریوارد زیاد پیچیده نیست. با فرض اینکه یک معامله‌گر یک ایده معامله کوتاه‌مدت (در تصویر زیر) را در نمودار چهارساعته نزدک (NASDAQ) ارزیابی می‌کند و قیمت ورودی فعلی ۱۵۳۸۷٫۸، قیمت حد ضرر ۱۵۵۶۵٫۸ و حدسود در نرخ ۱۴۸۵۴٫۶ است، رسیدن به نسبت ریسک به ریوارد بسیار آسان است:

ریسک به ریوارد مقالات فارکس:‌ استراتژی، روانشناسی و کنترل ریسک
ریسک به ریوارد معامله به آسانی قابل محاسبه است

ابتدا باید ریسک را محاسبه کنید. ریسک فاصله‌ی بین قیمت ورودی و قیمت حدضرر است:

ریسک = قیمت حدضرر – قیمت ورودی = ۱۵۵۶۵٫۸ – ۱۵۳۸۷٫۸ = ۱۷۸٫۰

سپس باید سود پتانسیلی معامله را محاسبه کنید. ریوارد فاصله‌ی بین قیمت ورودی و قیمت حدسود است:

پاداش: قیمت ورودی – قیمت حدسود = ۱۵۳۸۷٫۸ – ۱۴۸۵۴٫۶ = ۵۳۳٫۲

برای به دست آوردن نسبت ریسک به ریوارد، باید ریوارد را بر ریسکی که در مراحل قبل محاسبه کرده‌ایم، تقسیم کنید:

نسبت ریسک به ریوارد = پاداش / ریسک = ۵۳۳٫۲ / ۱۷۸٫۰ = ۲٫۹۹ = ۳

اکثراً نسبت ریسک به ریوارد به صورت ۳:۱ نمایش داده می‌شود. این یعنی ریوارد معامله ۳ برابر ریسک آن است و ارزش ورود به بازار را دارد.

نسبت ریسک به ریوارد نشان دهنده چیست؟

ایده آل‌ترین حالت برای یک معامله، این است که یک تریدر قبل از ورود به معامله، نسبت ریسک به ریوارد را اندازه‌گیری کند تا سودآوری معامله ارزیابی شود و تأیید کند که معامله به اندازه کافی پتانسیل سود دارد. بیایید به این دو جنبه نگاهی بیندازیم تا آنها را بهتر درک کنیم.

نسبت ریسک به ریوارد و بازدهی مثبت معاملات

نسبت ریسک به ریوارد اطلاعات مفیدی درباره بازدهی معاملات ارائه می‌دهد. با توجه به مثال معامله قبلی و نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۳، می‌توان گفت که در صورت تکرار یک معامله با شرایط و فرضیات یکسان، حتی در صورت داشتن سه معامله ضررآور و تنها بردن یکی از هر چهار معامله، می‌توانیم بدون سود یا زیان به تعادل برسیم:

معامله ۱ – فرض کنید که در این معامله حدضرر شما فعال شده و معامله شما با زیان بسته شده است. یعنی ۱۷۸ پیپ یا ۷٫۵ دلار (با یک ۰٫۰۱ لات) ضرر کرده اید.

معامله ۲ – در پوزیشن دوم نیز ضرر کرده اید که کل ضرر ۳۵۶ پیپ می شود.

معامله ۳ – معامه سوم نیز در ادامه معاملات قبلی با فعال شدن حدضرر بسته شده است و در نتیجه کل ضرر ۵۳۴ پیپ شده است.

معامله ۴ – اما معامله چهارم به حدسود برخورد کرده و سود به دست آمده ۵۳۳٫۲ پیپ است. در نتیجه کل برآیند شما از این چهار معامله تقریباً صفر است.

بنابراین، بسیار مهم است که معاملاتی را انجام دهید که نسبت ریسک به ریوارد کافی و بزرگی داشته باشند. در این صورت خواهید دید که یک معامله‌گر برای کسب سود در بلندمدت، نیازی به بردن همه (حتی اکثریت) معاملات خود ندارد. اگر یک معامله‌گر بتواند دو معامله از هر چهار معامله را با نسبت ریسک به ریوارد ۱:۳ با سود ببندد، در پایان روز معاملاتی خود سود خواهد کرد.

پتانسیل ریوارد معاملات (توان سودآوری معاملات)

معامله گر قبل از شروع هر معامله، باید نمودار قیمتی را با دقت تجزیه و تحلیل کند. به عنوان مثال، اگر قیمت برای رسیدن به حدسود مورد نظر ار سطح حمایتی یا مقاومتی بسیار مهمی عبور کند، در این صورت پتانسیل ریوارد معامله محدود خواهد شد.

بهترین حالت برای یک معامله‌گر، شناسایی فرصت‌های معاملاتی است که قیمت برای رسیدن به هدف قیمتی، نیاز به عبور از موانع اصلی مانند حمایت یا مقاومت ندارد. هرچه تعداد “موانع” قیمت بین ورود به معامله و هدف قیمتی بیشتر باشد، احتمال بیشتری وجود دارد که قیمت در طول راه برگردد و به حدسود نرسد.

رابطه بین نسبت ریسک به ریوارد و وین ریت

ارتباط بین نسبت ریسک به ریوارد و وین ریت معامله در یک سیستم معاملاتی (مثال فوق) مورد بحث قرار گرفته است. با نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۳، معامله‌گر می‌تواند سه معامله از هر چهار معامله را ضرر کند و با به دست آوردن یک معامله سودده، روز معاملاتی خود را بدون سود یا زیان به اتمام برساند. این یعنی برای نسبت ریسک به ریوارد ۱ به ۳، حداقل وین ریتی که برای رسیدن به نقطه تعادل حساب معاملاتی، ۲۵٪ است. وین ریت ۲۵ درصدی با تقسیم ۱ معامله برنده به ۴ معامله به دست می‌آید.

بطور طبیعی، هر چه نسبت ریسک به ریوارد بیشتر باشد، وین ریت مورد نیاز برای رسیدن به نقطه تعادلی حساب یا موجودی اولیه حساب کاهش می‌یابد. در جدول زیر، وین ریت مورد نیاز برای اندازه‌های مختلف نسبت ریسک به ریوارد نمایش داده شده است.

ریسک به ریوارد مقالات فارکس:‌ استراتژی، روانشناسی و کنترل ریسک
رابطه بین ریسک به ریوارد و وین ریت معامله

معایب ریسک به ریوارد بالا

معامله‌گران بسیاری فکر می‌کنند که با داشتن نسبت ریسک به ریوارد بالا، سودآوری آسان‌تر خواهد بود، زیرا نیازی به داشتن وین ریت بالا ندارند. اگرچه این امر در تئوری درست است، اما برخی نکات مهم وجود دارد که باید در نظر گرفته شوند.

برای دستیابی به نسبت ریسک به ریوارد بالا، معامله‌گر می‌تواند هدف های قیمتی را بسیار دورتر از نرخ ورودی قرار دهد تا ریوارد معامله را افزایش دهد. همچنین، تریدر می تواند حدضرر خود را بسیار نزدیک به قیمت ورودی قرار دهد تا ریسک معامله را کاهش دهد. استفاده از هر دوی این روش‌ها به معامله‌گر کمک می‌کند تا نسبت ریسک به ریوارد بالاتری داشته باشد.

آیا همیشه افزایش نسبت ریسک به ریوارد معامله بهتر است؟

در واقع قیمت زمان زیادی برای رسیدن به حدسود بلند (گسترده) نیاز دارد. هر چه حدسود یا هدف قیمتی از نقطه ورود دورتر باشد، احتمال رسیدن بازار به آن به شدت کاهش می‌یابد. حدسود گسترده منجر به احتمال کمتری از رسیدن به سود کامل می‌شود. بنابراین، هدف‌های قیمتی گسترده‌ دشوارتر به دست می‌آیند و به طور معمول باعث افت وین ریت می‌شوند.

تصویر زیر نشان‌دهنده ارتباط بین نسبت ریسک به ریوارد و هدف قیمتی است. با دوبرابر کردن فاصله تا هدف، نسبت ریسک به ریوارد به ۶:۱ افزایش می‌یابد (دو برابر می شود). اما با نگاهی به تحلیل جدید معامله، آشکار می‌شود که زمان لازم برای رسیدن به هدف نیز افزایش یافته و از احتمال حرکت بازار به سمت هدف قیمتی کاسته شده است.

ریسک به ریوارد مقالات فارکس:‌ استراتژی، روانشناسی و کنترل ریسک
با افزایش فاصله بین حدسود و نقطه ورودی، احتمال برخورد بازار به این سطح قیمتی کاهش می یابد.

به عبارتی، اگر استاپ لاس در نزدیکی قیمت ورودی تنظیم شود، می توان گفت که قیمت به آسانی به نقطه استاپ لاس می‌رسد. حتی حرکات قیمتی کوچک و نوسان های کم سطح می‌توانند معامله‌گران را از معاملات خود خارج کنند، به خصوص زمانی که از یک استاپ لاس نزدیک استفاده می‌شود. بنابراین هر چه استاپ لاس نزدیک‌تر باشد، احتمال برنده شدن کمتر است.

در تصویر زیر، فاصله استاپ لاس به نصف کاهش یافته و با این کاهش، نسبت ریسک به ریوارد دو برابر شده است. با این وجود، استاپ لاس معامله می تواند به آسانی فعال شود و در نتیجه قبل از حرکت اصلی بازار، معامله بسته شود.

ریسک به ریوارد مقالات فارکس:‌ استراتژی، روانشناسی و کنترل ریسک
با نزدیک کردن حدضرر معامله به نقطه ووردی، احتمال فعال شدن استاپ لاس وجود دارد.

درک ارتباط طبیعی بین فواصل استاپ لاس و تیک پروفیت (حدسود) می‌تواند به معامله گران کمک کند تا تصمیمات بهتری بگیرند و مدیریت ریسک خود را بهبود ببخشند. بسیاری از تریدرهای مبتدی آگاه نیستند که چگونه تغییر در موقعیت استاپ لاس یا دستور حدسود می‌تواند بر عملکرد معامله گری آن‌ها تأثیر بگذارد و به طور کلی دیدگاه معاملاتی آن‌ها را تغییر دهد.

بهینه کردن نسبت ریسک به ریوارد

بدون شک، پرسش در مورد بهینه کردن نسبت ریسک به ریوارد به ذهن می‌آید. اما متأسفانه، پاسخی مناسب و قطعی برای این سوال وجود ندارد. بسیاری از تریدرهای آماتور از استراتژی پیرو روندی استفاده می کنند که معمولاً این استراتژی به نسبت ریسک به ریوارد بالا نیاز دارد. این مسئله ممکن است دشوار باشد زیرا، همانطور که آموخته‌ایم، هر چه نسبت ریسک به ریوارد معامله بیشتر باشد، معمولاً وین ریت پایین می آید. همچنین، زمان سپری شده در معامله افزایش می‌یابد. این دو عامل باعث می‌شوند که معامله گران تازه وارد در شناسایی معاملات موفق دچار مشکل شوند.

هم چنین می توان گفت که ماندن در معاملات موفق به مدت طولانی برای تریدرهای آماتور معمولاً چالش برانگیز است و بسیاری از تریدرها از معاملات موفق خود زود خارج می شوند و پتانسیل سود خود را کاهش می‌دهند.در ابتدا، توصیه می‌شود که به دنبال نسبت ریسک به ریوارد کمتر بروید. این امر منجر به وین ریت بالاتر می‌شود و به معامله گران این امکان را می‌دهد که به دلیل وین ریت بالا، اعتماد به نفس خود را تقویت کنند.