در این مقاله سعی شده تا یکی از قوی ترین استراتژی های معاملاتی بازار های مالی معرفی شود. پرایش اکشن یا حرکات قیمتی (Price Action) یکی از ساده ترین و در عین حال قوی ترین استراتژی های معاملاتی است که توسط موسسات مالی سرمایه گذاری و همچنین سرمایه گذاران خُرد مورد استفاده قرار می گیرد. قدرت استراتژی حرکات قیمتی بیشتر به خاطر سادگی آن است. برخلاف سایر استراتژی های بازار که با نمودار ها و روش های پیچیده ای مواجه هستیم، استراتژی حرکات قیمتی تنها بر خود قیمت تمرکز دارد. اصل استراتژی حرکات قیمتی بر معاملات بازگشتی یا عکس روندی استوار است. یعنی معامله گر به دنبال بازگشت های قوی بازار است، با این حال استفاده از استراتژی حرکات قیمتی در پیش بینی نقاط آغازین بازار موجب شده که حتی تحلیلگران پیرو روند هم از این استراتژی استفاده کنند.
کل مراحل استراتژی حرکات قیمتی به سه بخش تقسیم می شود:
– مرحله اول: یافتن روند بازار
– مرحله دوم: یافتن محتمل ترین نقطه یا محدوده بازگشتی بازار (حمایت/مقاومت – عرضه/تقاضا)
– مرحله سوم: سیگنال یابی با استفاده از الگو های حرکات قیمتی (Price Action)
هر معامله گری به کمک سه مرحله اشاره شده در بالا می تواند محتمل ترین محل برای ورود/خروج از بازار را پیدا کند.
توصیه می شود که مطالب این دوره آموزشی را حتما طبق ترتیب ارائه شده مطالعه بفرمایید.
تعریف استراتژی حرکات قیمتی (استراتژی پرایس اکشن)
.
حرکات قیمتی (Price Action) یکی از روش های معاملاتی در بازار های مالی است. یعنی هر چیزی که در بازار مورد معامله قرار گیرد و بتوان برای آن نمودار قیمتی رسم کرد را می توان به کمک استراتژی حرکات قیمتی تحلیل و معامله کرد. از بازار ارز خارجی گرفته تا بازار های سهام و کالا.
حرکات قیمتی تنها بر خود قیمت تمرکز دارند. معامله گر در این روش، حرکات قیمت در طول زمان را زیر نظر می گیرد و محتمل ترین محدوده یا سطوحی را که امکان واکنش بازار به آن وجود دارد را پیدا می کند. در اصل حرکات قیمتی به دنبال پاسخ دادن به این سوال است که در کدامین قیمت های بازار، عرضه و تقاضا بر هم غلبه می کنند.
همان طور که گفته شد، استراتژی حرکات قیمتی با خود قیمت و تاریخچه آن سر و کار دارد. برای همین این روش به عنوان زیر شاخه ای از تحلیل تکنیکال شناخته می شود. اما با تحلیل های رایج تکنیکال تفاوت بزرگی دارد. سادگی مهمترین ویژگی استراتژی حرکات قیمتی است. در این استراتژی اندیکاتور های تکنیکال جایی ندارند. هیچ محاسبه خاصی وجود ندارد. تمرکز استراتژی تنها بر بخش مهم و بنیادین بازار، یعنی عرضه و تقاضاست.
تغییرات عرضه و تقاضا به همراه الگوهای سیگنال یابی حرکات قیمتی منجر به صدور سیگنال های سریع در بازار می شود. چون در تحلیل های حرکات قیمتی ما همواره در محدوده های بازگشتی وارد بازار می شویم، نسبت ریسک به ریوارد، یا میزان حد ضرر به حد سود معامله در بهترین وضعیت قرار دارد. و با تعیین سطوح و محدوده های محتمل بازگشتی می توان به راحتی قبل از ورود به معامله وضعیت ریسک به ریوارد را بررسی کرد.
عملکرد هر معامله گری معمولا از طریق میزان اُفت سرمایه در برابر بازدهی و همچنین تعداد معاملات موفق در برابر معاملات زیان ده سنجیده می شود. هر معامله گری می تواند با انتخاب صحیح اهرم و حجم معامله، میزان ریسک معاملات خود را کاهش دهد. اما اینکه معامله گری بتواند تعداد معاملات سود ده خود را افزایش دهد، بیشتر به استراتژی معاملاتی وی بستگی دارد. در استراتژی حرکات قیمتی اصلی به نام اصل تطابق وجود دارد، که تنها زمانی به معامله گر اجازه ورود به بازار یا معامله کردن را می دهد که همه شرایط حکایت از شانس بالای موفقیت معامله داشته باشند. برای همین، معامله گرانی که از این استراتژی استفاده می کنند، معمولا عملکرد بهتری دارند. یکی از دلایلی که موسسات بزرگ سرمایه گذاری مثل صندوق های پوششی از این استراتژی استفاده می کنند هم همین است. درصد موفقیت در معاملات استراتژی حرکات قیمتی بالاست.
.
نمودار ها در استراتژی حرکات قیمتی
.
در استراتژی حرکات قیمتی از نمودار های شمعی (Candle Stick) برای نمایش داده های بازار استفاده می شود. این داده ها که به شکل شمع نشان داده می شوند، عملکرد بازار را در یک محدوده زمانی مشخص نشان می دهند. برای مثال، اگر به یک شمع یا کندل روزانه نگاه کنید، می توانید عملکرد بازار در آن روز را مشاهده کنید. تمامی داده های اقتصادی و اخبار جهانی که بر قیمت های بازار تاثیر می گذارند، توسط حرکات قیمتی بازتاب داده می شوند، برای همین می توان گفت که تا حدودی نیاز به دنبال کردن این اخبار را از بین می برد.
مهمترین عاملی که استراتژی حرکات قیمتی را از سایر استراتژی های موجود متمایز می کند، به کار گیری نمودار های “تمیز” است. هیچ اندیکاتور تکنیکالی که نمودار های شمعی را پیچیده کند، در این استراتژی وجود ندارد، و تنها حرکات ساده و خالص قیمتی است که در قالب شمع های ژاپنی ارائه می شوند. این امر موجب سهولت در معاملات و مطالعه بازار می شود.
.
.
بایستی اشاره کرد که هیچ سیستم معاملاتی قطعی در بازار وجود ندارد. فرقی نمی کند که از کدام سیستم معاملاتی استفاده می کنید، هیچ سیستم معاملاتی با دقت ۱۰۰ درصدی کار نمی کند. اما اگر سیستم معاملاتی حرکات قیمتی را به درستی به کار ببرید می توانید موفقیت معاملات خود را به ۱۰۰ درصد نزدیک کنید. این امر نیازمند زمان است، اما ایران بورس آنلاین برای حمایت از مشتریان این شرکت به طور منظم اقدام به انتشار تحلیل های روزانه همراه با سیگنال های معاملاتی می کند، تا فرآیند یادگیری و تسلط بر این استراتژی معاملاتی تسریع یابد.
.
آشنایی با نمودار های شمعی
.
قیمت های بازار در استراتژی حرکات قیمتی به وسیله نمودار های شمعی نمایش داده می شوند. هر شمع از بدنه و دنباله، و قیمت بسته شدن و قیمت باز شدن تشکیل شده است. دنباله های شمع، نشانگر اوج و کف قیمتی مربوط به زمان آن کندل است. بدنه کندل، حرکات قیمت را از نرخ باز شدن تا نرخ بسته شدن کندل را نشان می دهد. اندازه بدنه کندل ها می تواند متغییر باشد، و بر اساس وضعیت قیمت بسته شدن می توان نوع کندل را تعیین کرد. در تصویر زیر بدنه سفید نشانگر کندل صعودی و بدنه سیاه نشانگر کندل نزولی است. تعیین رنگ کندل های یک موضوع سلیقه ای است، گاها از رنگ های آبی یا سبز هم برای نمایش کندل صعودی و از رنگ قرمز هم برای نمایش کندل نزولی استفاده می شود.
.
.
زمانیکه کندل ها در یک نمودار و در کنار یکدیگر قرار می گیرند، الگوهایی را بوجود می آورند که به معامله گر امکان ورود به بازار را می دهند. این الگوها مهمترین اصل در استراتژی حرکات قیمتی است. زمانیکه به این الگو ها تسلط یافتید و قدرت تشخیص الگوها در نمودار را پیدا کردید، راه شما برای استفاده از استراتژی حرکات قیمتی هم هموار خواهد شد.
.
مقایسه نمودار های استراتژی حرکات قیمتی با نمودار های اندیکاتور های تکنیکال
.
اکثر نمودار های امروزی، از انواع مختلفی از اندیکاتور های تکنیکال استفاده می کنند. مثل اندیکاتور های پر کاربرد MACD یا RSI و بسیاری دیگر. تمامی کار هایی که این اندیکاتور ها انجام می دهند را به راحتی می توان توسط خود شمع ها یا همان کندل های ژاپنی نمایش داد. تنها کاری که بایستی انجام دهید، بررسی الگو های حرکات قیمتی در تمامی معاملات است. این الگوهای حرکات قیمتی همراه با خطوط و سطوح کلیدی بازار می توانند سیگنال های معاملاتی قوی را صادر کنند.
با استفاده از نمودار های “تمیز” و عاری از از هرگونه اندیکاتور تکنیکال، شما تمامی اندیکاتور هایی که تمرکزتان را بر هم می زنند را حذف می کنید، و انرژی و تمرکز خود را بر خود قیمت معطوف می نمایید. بر اساس استراتژی حرکات قیمتی، داده های خام نمایش داده شده در نمودار های “تمیز”، برای معاملات سود ده کافی هستند. این امر موجب سادگی معاملات می شود و به دلیل پیچیدگی کمی که دارند، از هر گونه سردرگمی در معاملات جلوگیری می کنند. این امر در نمودار های زیر کاملا مشهود است. کار با نمودار های “تمیز” بسیار آسان تر و خوشایند تر است.
.
.
تعیین روند بازار با استراتژی پرایس اکشن
درک روند کلی بازار برای انجام معاملات موفق بسیار حیاتی است. اگر روند بازار تعیین نشود، معاملات کور کورانه خواهند بود. ریسک معاملات در خلاف روند بازار از معاملات در جهت روند بسیار بیشتر است. برای همین، قبل از هر کاری بایستی روند بازار را مشخص کرد.
تشخیص روند بازار کار آسانی است. معامله گر برای تعیین روند همواره باید به دو نکته توجه کند: کف ها و اوج های قیمتی. منظور از کف قیمتی، پایین ترین سطح قیمت در نمودار است، و منظور از اوج های قیمتی، بالاترین سطوح قیمت در نمودار است.
به طور کلی در روند نزولی، با کاهش قیمت، شاهد کف های قیمتی جدیدی هستیم که نسبت به کف قیمتی قبلی در سطوح پایین تری قرار دارند، و همچنین اوج های قیمتی نمودار هم نسبت به اوج های قبلی پایین تر هستند. این ساختار کلی روند نزولی است و هر موقع که به ساختار نزولی اشاره می شود، منظور کف ها و اوج های قیمتی جدیدی است که پایین تر از سطوح قبلی بازار قرار دارند. در نمودار زیر به راحتی می توان این مفهوم را درک کرد. هر چند این روش برای تعیین روند بازار به نظر ساده می آید، ولی این مهمترین و مطمئن ترین روش برای تعیین روند بازار است.
.
.
بدیهی است که عکس روند نزولی، روند صعودی است. یعنی در روند صعودی، اوج های قیمتی جدید، بالاتر از اوج های قیمتی قبلی قرار دارد، و کف های قیمتی جدید هم بالاتر از کف های قبلی قرار گرفته اند.
.
.
نحوه تشخیص روند دار بودن بازار
.
تشخیص اینکه بازار روند دار است یا بدون روند کار آسانی است، فقط کافی است مطالب بالایی را در نمودار پیاده کنید. اما سخت ترین کار، یافتن زمان خروج بازار از فاز خنثی (بدون روند) و شروع روند جدید است. قدرت تشخیص شروع روند جدید یک مزیت رقابتی خوب برای معامله گر محسوب می شود، که می تواند سود های بزرگتری را نسبت به معاملات عادی در پی داشته باشد. برای مثال، وقتی روند جدید شروع می شود، معامله گر می تواند از دومین اصلاح قیمتی بازار وارد معامله شود و تا زمانیکه روند ادامه دارد، سود کند، مسلما سود چنین معامله ای بسیار بیشتر از معاملاتی خواهد بود که از اصلاح سوم یا چهارم بازار شروع شده اند.
در اینجا روشی که به کمک آن شروع روند جدید را پیش بینی خواهیم کرد، از طریق شکسته شدن، اولین اوج قیمتی یا اولین کف قیمتی بازار است. وقتی اولین اوج قیمتی بازار شکسته شد، یعنی روند صعودی جدیدی شروع شده است و وقتی که اولین کف قیمتی شکست، روند نزولی جدیدی در بازار آغاز شده است. اجازه دهید با بررسی چند مثال این موضوع را بررسی کنیم:
.
.
.
به طور کلی، معامله گران مبتدی بازار بایستی در جهت روند معامله کنند. این امر به موفقیت معامله گر بسیار کمک می کند. هر چند شاید تعداد معاملاتی که در جهت روند صورت می گیرند، کم تر باشد، ولی درصد موفقیت معاملات بسیار بالا خواهد بود.
در این میان، تشخیص بازار های بدون روند می تواند اندکی سخت و گاها فریب دهنده باشد. بازار بدون روند، یا خنثی، بازاری است که حرکات قیمتی در میان یک حمایت و مقاومت در حال نوسان باشد. اغلب در بازار خنثی شاهد هستیم که حرکات قیمتی چندین بار به سطح حمایت یا مقاومت برخورد می کنند، بدون آنکه از محدوده دامنه نوسانی خارج شوند. همان طور که در نمودار زیر هم دیده می شود، کندل های قیمتی در داخل دامنه نوسانی باقی می مانند. ابزار رسم شکل در پلتفرم های معاملاتی می تواند به کمک معامله گر آید. در عکس پایینی می توان دید که رسم مستطیل آبی رنگ برای مشخص کردن دامنه نوسانی چقدر مفید است.
.
.
به نمودار بالایی توجه کنید. بازار چندین بار به کف دامنه نوسانی یا همان محدوده حمایتی برخورد کرده است، همچنین سقف دامنه نوسانی یا محدوده مقاومتی هم چندین بار از سوی بازار لمس شده است. هر وقت که چنین شرایطی را در بازار مشاهده کردید، می توانید با اطمینان بگویید که بازار بدون روند یا خنثی است.
در ابتدای کار توصیه می شود که از معامله در بازار های بدون روند خودداری کنید. اما ما در ادامه این دوره آموزشی الگوهای بازگشتی حرکات قیمتی را ارائه خواهیم کرد که می توانند درصد موفقیت معاملات عکس یا خلاف روند را بالا ببرند. اما فعلا توصیه می شود برای موفقیت بیشتر در ابتدای کار، در جهت روند بازار معامله کنید.
زمانیکه به دنبال معامله در بازار هستید، تشخیص روند بازار به شما کمک شایانی خواهد کرد. دلیل این امر، حمایت مومنتوم بازار از معاملات شماست. وقتی در مسیر مومنتوم بازار قرار دارید، یعنی می دانید که بازار دست خریداران (صعودی) است یا فروشندگان (نزولی). و همین امر به تنهایی می تواند موفقیت معامله شما را تضمین کند.
یکی از استراتژی های موفق در استفاده از روند بازار بدین شکل است که منتظر اصلاح بازار باشید و سپس به دنبال یافتن یکی از الگو ها یا همان سیگنال های حرکات قیمتی باشید. این یکی از موثرترین روش ها برای معامله در بازار است. اگر به این شرایط، حمایت یا مقاومت بازار را هم اضافه کنید، ایده آل ترین وضعیت را برای ورود به بازار در اختیار خواهید داشت (اصل انطباق).
.
.
نمودار بالا به خوبی نشان می دهد که روند کلی بازار صعودی است و وقتی که قیمت تا حمایت ( مقاومت قبلی بازار) اصلاح شده، الگوی کندل پوششی صعودی ظاهر شده است. این بهترین زمان برای خرید است.
.
یافتن نقطه بازگشتی بازار در استراتژی پرایس اکشن
مرحله دوم: یافتن محتمل ترین نقطه یا محدوده بازگشتی بازار
.
همان طور که قبلا هم اشاره شد، استراتژی حرکات قیمتی بیشتر به دنبال یافتن سطوح و محدوده های بازگشتی است. این محدوده ها می توانند بازگشت از اصلاح روند باشند یا بازگشت بازار به دلیل خاتمه روند و یا بازگشت بازار از کف یا سقف دامنه نوسانی باشند.
در این مرحله ما با استفاده از ابزار های ساده تکنیکال به دنبال یافتن محدوده های مطلوب معاملاتی هستیم. حمایت/ مقاومت و عرضه/تقاضا محتمل ترین محدوده های بازگشتی بازار را نشان می دهند.
.
نحوه تعیین سطوح حمایت و مقاومت
.
سطوح حمایت و مقاومتی بازار، سطوحی هستند که قبلا یا نقش حمایتی داشتند یا نقش مقاومتی. زمانیکه قیمت ها در بازار کاهش می یابد و به سطح مشخصی می رسد و قیمت درست از همین سطح مشخص به سمت بالا بر می گردد، می توان ادعا کرد که بازار به حمایت برخورد کرده و این سطح، حمایت بازار است. یعنی با رسیدن قیمت ها به این محدوده، تقاضا از عرضه پیشی گرفته است، و بازار توسط خریداران حمایت شده است.
در مقابل اگر بازار صعود کند و به سطح مشخصی برسد و سپس به سمت پایین برگردد، بازار به مقاومت برخورد کرده، و قیمت مورد نظر مقاومت بازار خواهد بود. یعنی تقاضا که همان خریداران بازار هستند، به قیمت تعادلی رسیده اند که فروشندگان تمایل به عرضه آن ارز، کالا یا سهام را دارند، یا اصطلاحا مشارکت کنندگان بازار در برابر افزایش بیشتر قیمت ها مقاومت می کنند.
در اینجا بایستی توجه کرد که حمایت یا مقاومت بازار گاها شکسته می شود. شکست حمایت یا مقاومت یعنی اینکه کندل قیمتی در بالای مقاومت یا در زیر حمایت بسته شود، و صرفا مشاهده دنباله کندل قیمتی در بالای مقاومت یا زیر حمایت به معنی شکست آن سطح کلیدی نیست.
در نمودار زیر به راحتی می توان دید که بازار به مقاومت رسم شده به خوبی واکنش نشان داده و نتوانسته این مقاومت را بشکند.
.
.
تشخیص سطوح حمایت یا مقاومتی بازار یکی از سه گام اصلی در استراتژی حرکات قیمتی است. دلیل اهمیت این سطوح کلیدی، احتمال بالای واکنش بازار به آن محدوده است.
تعیین حمایت یا مقاومت بازار کار آسانی است. در نمودار به دنبال نقاطی باشید که قیمت چندین بار به آن ها واکنش نشان داده است، سپس با رسم یک خط افقی، این نقاط را به طور تقریبی به هم وصل نمایید. وقتی بازار به این سطح نزدیک شد، انتظار واکنش بازار را داشته باشید.
نکته ای که بایستی به آن توجه شود، تقریبی بودن سطوح حمایت و مقاومت است. گاهی اوقات سطوح حمایت یا مقاومت بازار می توانند یک محدوده باشند، محدوده ای که می تواند بین ۱۰ تا ۱۵ پیپ یا گاها تا ۵۰ پیپ هم وسعت داشته باشند. پس همواره دقت کنید که سطوح حمایت مقاومت به جای اینکه تنها یک نرخ قیمتی باشد، می تواند یک محدوده از قیمت ها باشد.
سریع ترین روش برای تعیین حمایت یا مقاومت در بازار بدین گونه است که به نمودار نگاه کنید و به دنبال سطحی باشید که قیمت در بالا (حمایت) یا زیر آن (مقاومت) بسته شده باشد، و سپس در آن سطح یک خط افقی رسم کنید. برای مثال، اگر کندل های قیمتی، چندین بار در بالای نرخ ۱٫۲۵۰۰ بسته شده باشند، آنگاه می توان ادعا کرد که این سطح حمایت بازار است، و در صورت اُفت قیمت ها تا محدوده ۱٫۲۵۰۰، امکان بازگشت بازار بسیار بالاست ( یعنی تعداد خریداران از فروشندگان بیشتر خواهد شد).
همان طور که در نمودار زیر مشاهده می شود، کندل های قیمتی بازار یا در زیر خط افقی قرار دارد یا در بالای آن. یعنی در دوره ای از زمان، این سطح، نقش مقاومت را داشته و در دوره ای دیگر نقش حمایت را. می توان دید که کندل های قیمتی چندین بار اقدام به عبور از این سطح کلیدی کرده اند، اما در نهایت تنها دنباله کندل در زیر یا بالای خط افقی قرار گرفته است، نه بدنه آن. که این به معنی واکنش بازار به سطح کلیدی اشاره شده است.
.
.
در نمودار بالا، مقاومت بازار تبدیل به حمایت شده است. این قوی ترین سطح کلیدی نمودار محسوب می شود و بهترین سطح برای معامله کردن است. هر چه تعداد تبدیل های یک سطح کلیدی از حمایت به مقاومت و برعکس بیشتر باشد، قدرت آن سطح بیشتر خواهد بود.
زمانیکه قیمت به سطح حمایت یا مقاومت نزدیک می شود، بازار شاید سریعا واکنش نشان ندهد، یعنی واکنش بازار می تواند زمان بر باشد. همچنین به یاد داشته باشید، که قیمت همواره به خط حمایت یا مقاومت برخورد نمی کند و گاها از نزدیکی آن بر می گردد.
هیچ ضمانتی وجود ندارد که قیمت ها به حمایت یا مقاومت واکنش نشان دهند، اما تجربه ثابت کرده که احتمال واکنش بازار به سطوح کلیدی همواره بالاست، که می توان از این احتمال سود برد. در این میان مسلما سایر عوامل هم می توانند احتمال واکنش بازار به حمایت یا مقاومت را تشدید یا تضعیف کنند، بر فرض مثال اگر در روند صعودی باشیم، بازار به حمایت برسد و در این حمایت هم شاهد ظهور یکی از الگو های حرکات قیمتی باشیم (اصل انطباق)، می توان انتظار برگشت مثبت قیمت ها را از حمایت داشت.
.
نحوه تعیین محدوده عرضه/تقاضا:
.
قیمت ها در بازار همواره از طریق عرضه و تقاضا مشخص می شود. فروشندگان اقدام به فروش کالا، سهام یا ارز می کنند و در مقابل خریدران با تقاضای خود، کالای مبادلاتی را می خرند. وقتی صحبت از محدوده عرضه می شود، منظور ما محدوده ای است که فروشندگان زیادی منتظر عرضه کالای مبادلاتی هستند. و وقتی در مورد تقاضا صحبت می شود، منظور محدوده ای است که خریداران قیمت بازار را در آن سطح منصافنه ارزیابی می کنند و اقدام به خرید می کنند.
این تعاریف بسیار شبیه به تعریف سطوح مقاومت و حمایت است. در واقع سطح مقاومت مشابه عرضه بازار است و همچنین سطح حمایت هم مشابه تقاضای بازار است. اما مفهوم حمایت/مقاومت با تقاضا/عرضه تفاوت دارد. هر چند در هر دو مورد خریداران و فروشندگان نقش اساسی دارند، اما بایستی بین این دو مفهوم فرق قائل شد.
اعتبار سطوح حمایت/ مقاومت تنها به واکنش احتمالی بازار وابسته است. هر چه تعداد واکنش های بازار به حمایت یا مقاومت بیشتر باشد، آن سطح اهمیت بیشتری دارد. اما وقتی صحبت از محدوده عرضه است، منظور ما محدوده ای است که در گذشته موجب اُفت قیمتی بازار شده و احتمال اینکه دستورات فروشی از دور قبل در این محدوده باقی مانده باشد وجود دارد. برای همین پیش بینی می شود که وقتی بازار وارد محدوده عرضه شد، دستورات فروش از قبل مانده دوباره فعال شوند و بازار را به سمت پایین بکشند. محدوده تقاضا هم درست به همین شکل است. در محدوده تقاضا انتظار می رود که از گذشته تعدادی دستور خرید باقی مانده باشد، که با فعال شدن این دستورات بازار می تواند صعود کند.
تعیین سطوح عرضه و تقاضا یک هنر است. قانون کلی برای تعیین محدوده عرضه و تقاضا وجود ندارد، ولی اکثریت معامله گران حرفه ای بازار به روش زیر اقدام به شناسایی محدوده های عرضه و تقاضا می کنند.
.
مراحل تعیین محدوده عرضه:
.
۱- حرکت قوی صعودی که در بازار رُخ داده را پیدا کنید.
۲- در انتهای حرکت صعودی بازار اندکی به تعادل می رسد. این محدوده را زیر نظر بگیرید.
۳- در محدوده تعادلی که بازگشت بازار رُخ داده، آخرین کندل صعودی را قبل از کندل های نزولی پیدا کنید. یک خط اُفقی از قیمت باز شدن کندل صعودی رسم کنید و خط اُفقی دیگر را هم در انتهای بالایی کندل صعودی قرار دهید. محدوده مابین این دو خط، محدوده عرضه بازار است. (تصویر زیر)
.
.
در اینجا باید گفت که برخی از معامله گران حرکات قیمتی رویکرد متفاوتی در تعیین محدوده عرضه دارند. یکی از شایع ترین روش ها، رسم خطوط افقی از ابتدا و انتهای کندل بازگشتی است. باید گفت که هیچ کدام از روش های تعیین محدوده عرضه یا تقاضا قطعی نیستند و بیشتر تقریبی هستند. همان طور که اشاره شد تعیین این محدوده های بازگشتی بیشتر یک هنر است تا یک علم. با این حال کارآموزان به مرور زمان مهارت لازم در رسم محدوده های عرضه و تقاضا را بدست خواهند آورد.
.
روش تعیین محدوده تقاضا هم دقیقا عکس محدوده عرضه است:
.
۱- قوی ترین حرکت نزولی را در نمودار تعیین کنید.
۲- در انتهای حرکت نزولی بازار اندکی به تعادل می رسد. این محدوده را در نظر بگیرید.
۳- در این محدوده، آخرین کندل نزولی که بعد از آن بازار صعود کرده است را مشخص کنید و یک خط افقی از قیمت باز شدن کندل نزولی رسم کنید و خط دیگر را در انتهای پایینی کندل نزولی قرار دهید. این محدوده تقاضای بازار است.
.
.
در نمودار بالایی، NZD/USD تا محدوده تقاضا پایین آمده و دوباره به سمت بالا برگشته است. این محدوده تقاضا در دومین
برخورد بازار مجددا عملکرد کرده و دلار نیوزیلند را در برابر دلار آمریکا تقویت کرده است.
برخلاف سطوح حمایت و مقاومت که تعداد برخورد های متوالی به معنی قدرت آن سطح حمایت/مقاومتی است. در بحث عرضه و تقاضا ما به دنبال محدوده های تازه ای هستیم که قبلا در بازار وجود نداشته اند. برای همین بعد از اینکه محدوده عرضه یا تقاضا مشخص شد، با اولین ورود قیمت به این محدوده وارد معامله می شویم. اگر این محدوده دوباره در بازار توسط قیمت لمس شود، یعنی برای بار سوم قیمت وارد این محدوده شود، ارزش و اهمیت محدوده هم کاهش پیدا می کند. چونکه احتمال شکست محدوده تقاضا یا عرضه بسیار بالاست. دلیل این امر به ماهیت محدوده عرضه و تقاضا بر می گردد. محدوده عرضه، محلی است که دستورات فروش از قبل در آن باقی مانده است و با هر بار برخورد بازار به این محدوده، تعدادی از دستورات فروش فعال می شوند، تا اینکه نهایتا دستور فروش دیگری باقی نمی ماند. در این حالت می گوییم که محدوده عرضه تمام شده است، و راه برای صعود بازار هموار است.
نواحی یا محدوده های عرضه و تقاضا هم مثل سطوح مقاومت و حمایت شکسته می شوند و بعد از شکسته شدن می توانند نقش قبلی خود را تغییر دهند. شکست ناحیه عرضه می تواند بعدا در قالب ناحیه تقاضا در نمودار ظاهر شود و یا برعکس. تبدیل نواحی عرضه به تقاضا و برعکس یکی از ارزشمندترین حرکات قیمتی بازار است، که می تواند سیگنالی از ادامه روند یا شروع روند جدید باشد.
سیگنال یابی با الگو های حرکات قیمتی (Price Action)
.
بعد از اینکه روند بازار مشخص شد و سطوح بازگشتی بازار هم تعیین شد، نوبت به سیگنال یابی است. سیگنال ها همان الگو های حرکات قیمتی هستند که به ما محل دقیق بازگشت بازار را نشان می دهند. به کمک سیگنال های حرکات قیمتی ما می توانیم با اطمینان خاطر بیشتری وارد بازار شویم. سیگنال ها یا الگوهای قیمتی چیزی بجز کندل های قیمتی معمول نیستند. تشخیص این الگو ها بسیار ساده است و به کمک آن ها می توان بهترین محل ممکن برای ورود به بازار را پیدا کرد.
استراتژی حرکات قیمتی از الگو های متفاوتی برای صدور سیگنال استفاده می کند. اما همه این الگو ها به یک اندازه قدرت ندارند. یعنی احتمال موفقیت سیگنال های معاملاتی با یکدیگر تفاوت دارند. برخی الگو ها را می توان به راحتی در نمودار پیدا کرد، در حالی که یافتن برخی دیگر کار نسبتا سختی است. برای همین ما در این دوره معامله گری تنها الگوهایی را معرفی کرده ایم که اولا بیشترین احتمال موفقیت را دارند و دوما تشخیص و به کار گیری آن ها آسان است.
الگوی کندل پین بار (Pin Bar) و الگوی کندل پوششی (Engulfing) دو الگوی قوی و مشهور استراتژی حرکات قیمتی هستند. در ادامه به نحوه سیگنال یابی و معامله با این الگو ها می پردازیم. فهم درست هر دو الگو می تواند درصد موفقیت معاملات را افزایش دهد.
سیگنال یابی با استفاده از الگوی پین بار (Pin Bar)
الگوی پین بار (Pin Bar)
الگوی پین بار قوی ترین الگو در استراتژی حرکات قیمتی است. اکثر معامله گران تنها از سیگنال های پین بار برای ورود به معامله استفاده می کنند و با این حال جزو موفق ترین معامله گران بازار محسوب می شوند. در این بخش به بررسی پین بار، ویژگی های پین بار، نحوه معامله با آن و تفاوت میان پین بار خوب و پین بار متوسط خواهیم پرداخت.
پین بار (Pin Bar) چیست؟
پین بار، مخفف کندل پینوکیو است. دلیل این نامگذاری به ماهیت پین بار بر می گردد، پین بار دروغگویی بازار را به ما نشان می دهد. یعنی قیمت در بازار به سطح بخصوصی می رسد و بعدا تمام مسیر پیموده را بر می گردد. یعنی بازار در ابتدا به ما دروغ گفته است، و با بسته شدن پین بار ما می فهمیم که بازار مسیر را اشتباهی رفته و حالا به مسیر درست برگشته است.
پین بار از یک بدنه کوچک به همراه دنباله بزرگ تشکیل شده است. پیدا کردن پین بار ها در نمودا کار بسیار آسانی است. دنباله بلند پین بار به یافتن آن کمک می کند.
شکل ظاهری پین بار ها کاملا گویای حرکات قیمتی بازار است. بازار تا سطحی حرکت می کند و بعدا تمام مسیر را در جهت عکس تا رسیدن به قیمت باز شدن کندل، بر می گردد. یعنی بازار جهت حرکت اولیه قیمت را نپذیرفته و در نتیجه برگشته است. تفسیر دیگر پین بار به این صورت می تواند باشد، که قدرت روند اولیه بازار پایان یافته و بازار آماده بازگشت است. این دقیقا زمانی است که معامله گر برای سود بردن از بازگشت بازار بایستی وارد معامله شود.
ویژگی های پین بار
به خاطر دنباله طولانی و بدنه کوچک پین بار، تشخیص آن در نمودار کار آسانی است. اما همه کندل های شبیه به پین بار، پین بار واقعی نیستند. در اینجا صفات و ویژگی های مختص پین بار را ارائه می کنیم تا میزان خطا در یافتن پین بار به حداقل برسد:
* دنباله پین بار بایستی حداقل سه برابر بدنه باشد.
* دنباله پین بار بایستی از کندل های قبلی بزرگتر باشد و فراتر از دامنه کندل های قبلی پیش رفته باشد.
* بدنه پین بار بایستی در یکی از دو سر انتهایی دنباله باشد، کندلی که بدنه اصلی آن در وسط دنباله باشد، پین بار نیست.
* قیمت بسته شدن کندل پین بار بایستی در داخل محدوده قیمت باز و بسته شدن کندل قبلی باشد.
* هر چه بدنه پین بار کوچکتر باشد یا هر چه دنباله پین بار بلند تر باشد، قدرت پین بار هم بیشتر است.
در مثال زیر، یک نمونه عالی از پین بار را می توانید مشاهده کنید. دنباله پین بار سه برابر بدنه است، دنباله از کندل های قیمتی اخیر بازار فراتر رفته و در نهایتا در درون محدوده کندل قبلی بسته شده است. بدنه پین بار کوچک است و در انتهای پایانی دنباله جای گرفته است. در کل این ایده آل ترین وضعیت برای پین بار است.
.
برخی از پین بار ها نسبت به بقیه قدرت بیشتری دارند، این قدرت وابسته به ویژگی های اشاره شده در بالاست. برای مثال اگر بدنه پین بار به میانه دنباله نزدیک باشد، مسلما قدرت پین بار بالایی را نخواهد داشت. برای همین، به تمامی ویژگی های گفته شده دقت فرمایید تا بهترین پین بار را در نمودار بیابید.
نحوه معامله پین بار
قبل از اینکه از سیگنال های پین بار استفاده کنید و وارد معامله شوید، حتما مطمئن شوید که پین بار را به درستی تشخیص داده اید. بعد از این مرحله می توانید شرایط برای ورود به معامله را بررسی کنید.
مرحله بعدی، تعیین روند بازار است. درک روند بازار به دقت معامله شما کمک می کند. پین باری که در جهت روند بازار شکل گرفته، قویترین سیگنال محسوب می شود، علاوه بر این، بنا به ماهیت بازگشتی پین بار، می توان از این سیگنال برای بازگشت قیمت ها در بازار های خنثی یا بدون روند هم استفاده کرد. معاملات عکس روندی یا همان ورود به معامله در خلاف جهت مومنتوم بازار می تواند بسیار ریسکی باشد، یعنی احتمال فعال شدن دستور حد ضرر بسیار بالاست، اما اگر بازگشت را به درستی پیش بینی کنید، از سود بیشتری بهره مند خواهید شد.
نمودار بعدی بازار نزولی را نمایش می دهد، که در این میان پین باری شکل گرفته که حکایت از بازگشت بازار دارد. این پین بار به این معنی است که مشارکت کنندگان بازار (عرضه و تقاضا) بر سر قیمت های بالاتر به توافق نرسیده اند، برای همین قیمت دوباره به سمت پایین برگشته تا روند نزولی را ادامه دهد.
.
.
در نمودار زیر پس از روند نزولی اصلی بازار، پین باری در نمودار ظاهر شده است. در پی ظهور پین بار، بازار به سمت بالا برگشته است. برگشت بازار به دلیل پین بار نیست، بلکه پین بار نشان دهنده تغییر عرضه و تقاضای بازار است، که در اینجا قدرت عرضه ارز مبنا (پوند انگلستان) کاهش و تقاضای آن افزایش یافته است.
.
.
در نمودار پایینی، مستطیل آبی رنگ نشانگر دامنه نوسانی بازار است، یعنی روند بازار در این محدوده خنثی است. در بازار های بدون روند، به دلیل احتمال شکست سقف یا کف محدوده، ریسک معاملات همواره بالاست، اما اگر از استراتژی های ارائه شده به خوبی استفاده شود، می توان این ریسک را تا مقدار زیادی کنترل کرد. همان طور که در این نمودار دیده می شود، پین بار بالایی در بازار عمل نکرده، اما پین بار دومی به خوبی عمل کرده است. این همان ریسکی است که بایستی در معالمات بازار های خنثی از آن آگاهی داشت. بعد از پین بار دومی، که در کف دامنه نوسانی شکل گرفته، بازار تا سقف کانال صعود کرده است.
.
.
سطوح حمایت و مقاومت بازار هم یکی از نقاط کلیدی برای معاملات مبتنی بر پین بار است. به این دلیل که معمولا سطوح حمایت یا مقاومت، سطوح بازگشتی بازار هستند، و پین بار هم الگوی بازگشتی است، پس احتمال وقوع پین بار در این سطوح کلیدی بسیار بالاست.
منتظر بمانید تا قیمت وارد محدوده حمایت یا مقاومت شود، و بعد از آن به دنبال یافتن ساختار پین بار باشید. بنا بر اصل انطباق، احتمال موفقیت معاملات پین بار از سطوح کلیدی بازار همواره بالاست. پس در حمایت ها به دنبال پین بار صعودی باشید و در مقاومت ها به دنبال پین بار نزولی.
در نمودار زیر می توان دید که قیمت تا مقاومت بالا آمده و سپس تشکیل پین بار (نزولی) داده است. دنباله پین بار تا بالای خط افقی مقاومت فرو رفته، که نشان می دهد بازار قیمت های بالاتر را نپذیرفته و در نتیجه به سمت پایین برگشته است.
.
.
در نمودار زیر، دنباله پین بار بسیار بلند است و تا زیر حمایت بازار هم فرو رفته است. این نشانه خوبی است، چونکه به این معنی است که قدرت فروشندگان در بازار کاهش یافته و فرصت برای ورود مجدد خریداران فراهم شده است، یعنی بازار در شرف برگشت است.
.
.
بهترین زمان برای معامله با پین بار، وقتی است که پین بار در مسیر روند شکل گرفته و همزمان در یکی از سطوح کلیدی قرار دارد، این همان اصل انطباق است.
معامله ای که بر اساس اصل انطباق باشد، درصد موفقیت بالایی دارد. برای اینکه مطمئن شوید که معامله شما با اصل انطباق همخوانی دارد، بایستی حداقل دو مورد از عوامل (حمایت، روند الگوی حرکات قیمتی و …) مطابق یکدیگر یا هم جهت باشند. هر چه تعداد عوامل در اصل انطباق بیشتر باشد، یعنی درصد موفقیت معامله هم به صد درصد نزدیک تر است.
در نمودار زیر، مثالی از اصل انطباق را می توانید مشاهده کنید. پین بار صعودی در سطح حمایت شکل گرفته و در عین حال هم روند بازار صعودی است. هر سه مورد در یک جهت هستند و با یکدیگر انطباق دارند، یعنی احتمال صعود بازار بسیار بالاست.
.
.
محل مناسب برای ورود به معامله و حد ضرر در پین بار ها
.
تعیین نقاط ورود و خروج قبل از شروع معامله مهمترین وظیفه معامله گر است. این امر به شما کمک می کند تا به درستی درک کنید که ریسک معامله چقدر است و از کدام نقطه بایستی وارد بازار شوید.
نقطه ورود به معامله در الگوی پین بار بدین شکل است که معامله گر پس از بسته شدن کندل پین بار، وارد معامله می شود، به این صورت که در پین بار های نزولی، محل فروش در زیر کف قیمتی کندل پین بار قرار دارد، و در پین بار های صعودی، محل خرید در بالای اوج قیمتی کندل پین بار است.
محل دیگری که برای ورود به معامله مناسب است، محدوده ۵۰ درصدی پین بار است. با استفاده از فیبوناچی اصلاحی، سطح ۵۰ درصدی پین بار را پیدا کنید. بازار اگر به این محدوده رسید می توانید وارد معامله شوید.
در تصویر زیر نقاط ورود به معامله در سیگنال های پین بار را مشاهده می کنید.
.
.
تعیین حد ضرر هم در معاملات پین بار کار آسانی است. دستور حد ضرر درست در زیر دنباله پین بار صعودی یا بالای دنباله پین بار نزولی قرار دارد.
در تصویر زیر محل مناسب برای قرار دادن دستورات حد ضرر نمایش داده شده است.
.
سیگنال یابی با استفاده از الگوی کندل پوششی (کندل انگالفینگ) (Engulfing)
الگوی کندل پوششی، انگالفینگ (Engulfing)
.
الگوی کندل پوششی یکی دیگر از الگو های حرکات قیمتی است. مثل الگوی پین بار به راحتی در نمودار تشخیص داده می شود و از قدرت بالایی هم برخوردار است. برای تشکیل کندل پوششی تنها به دو شمع قیمتی نیاز است. در این بخش تمام مواردی که برای کار با این الگو نیاز دارید توضیح داده شده است.
.
الگوی کندل پوششی (Engulfing) چیست؟
.
الگوی کندل پوششی (کندل انگالفینگ) از دو شمع قیمتی تشکیل می شود که معمولا سیگنال بازگشتی محسوب می شود، اما می تواند به عنوان سیگنال ادامه روند هم به کار گرفته شود. همان طور که از نام الگو مشخص است، این الگو زمانی شکل می گیرد که کندل دوم، کندل اولی را به طور کامل پوشش دهد. این پوشش می تواند شامل کندل های قبلی هم باشد، اما برای اینکه الگوی کندل پوششی محسوب شود، حداقل بایستی کندل اولی را به طور کامل پوشش دهد. هر چه تعداد کندل های پوشش داده شده بیشتر باشد، قدرت و اعتبار سیگنال هم بیشتر خواهد بود.
.
.
با انتخاب مسیر جدید توسط بازار، کندل پوششی شکل می گیرد، به این شکل که کندل دوم، کل دامنه کندل اول را می پیماید. اگر کندل دوم، صعودی باشد و کندل اول را کاملا پوشش داده باشد، با الگوی کندل پوششی صعودی مواجه هستیم، و اگر کندل دوم نزولی باشد و کل کندل اول را پوشش دهد، با الگوی کندل پوششی نزولی مواجه هستیم.
.
ویژیگی های الگوی کندل پوششی (کندل انگالفینگ) (ٍEngulfing)
.
تشخیص کندل پوششی، گاهی اوقات می تواند بسیار سخت باشد، چونکه افراد مختلف تعاریف متفاوتی از این الگو دارند. برای مثال، برخی از معامله گران، الگو را اینگونه توصیف می کنند که کندل پوششی تمامی کندل ماقبل خود را پوشش دهد، یعنی از کمترین قیمت تا بیشترین قیمت کندل قبلی، و برخی دیگر هم معتقدند که کندل پوششی تنها بدنه کندل ماقبل را پوشش دهد، کافی است، یعنی محدوده بین قیمت باز و بسته شدن کندل. این امر می تواند ابهامات زیادی را برای معامله گران مبتدی بوجود آورد.
بر اساس تجربه، الگوی پوششی که کل دامنه کندل قبلی را پوشش می دهد (یعنی محدوده بین کمترین و بیشترین قیمت کندل)، معمولا سیگنال قوی تری محسوب می شود. در ادامه به سایر ویژگی های این الگو می پردازیم:
.
* کندل پوششی بهتر است کل کندل ماقبل خود را پوشش دهد (کمترین قیمت، بیشترین قیمت و بدنه اصلی کندل)
* هر چه کندل پوششی بزرگتر باشد، قدرت بیشتری خواهد داشت.
* وجود فضای خالی در بخش سمت چپ کندل پوششی، نشانگر قدرت قوی بازگشتی بازار است. برای همین کندل های پوششی با فضای خالی در سمت چپ از اعتبار بیشتری برخورداند.
* بایستی در سطوح کلیدی شکل گرفته باشد.
.
در نمودار زیر می توانید الگوی کندل پوششی را در عمل ملاحظه کنید. کندل دوم کل کندل ما قبل خود را پوشش می دهد و درست در محدوده مقاومتی شکل گرفته است. در سمت چپ الگو فضای خالی دیده می شود و خود کندل هم، کندل نزولی بزرگی است. این یکی از بهترین سیگنال های کندل پوششی محسوب می شود، و همان طور که در نمودار دیده می شود، قیمت بعد از این الگو به شدت سقوط کرده است.
.
.
هر چه اندازه کندل پوششی بزرگتر باشد، سیگنال قوی تر است، این امر نشان دهنده این موضوع است که بازار برای ادامه مسیر در جهت کندل پوششی آماده است. همچنین، هر چه تعداد کندل هایی که توسط کندل دوم پوشش داده می شوند بیشتر باشد، قدرت الگو هم بیشتر خواهد بود.
الگوی کندل پوششی معمولا به دفعات زیاد در بازار ظاهر می شود، که شما با استفاده از مطالب این بخش می توانید از میان الگو های ظاهر شده، بهترین و محتمل ترین سیگنال را انتخاب کنید. این امر به شما کمک می کند تا تعداد معاملات موفق خود را افزایش دهید.
.
نحوه معامله الگوی کندل پوششی
.
درست مثل الگوی قبلی (پین بار)، ابتدا بایستی مطمئن شوید که الگو با ویژگی های اشاره شده در بالا مطابقت دارد. الگوی کندل پوششی باید تمام ویژگی های گفته شده را داشته باشد. در غیر این صورت، احتمال موفقیت سیگنال صادر شده کاهش خواهد یافت.
بعد از اطمینان از اینکه الگوی شکل گرفته، کندل پوششی است، می توانید به فکر معامله باشید.
اولین چیزی که بعد از تایید الگوی کندل پوششی باید بررسی شود، شرایط فعلی بازار است. آیا روند صعودی است یا نزولی؟ آیا بازار بدون روند است؟ پاسخ به این سوالات یکی از مهمترین بخش ها در معاملات الگوهای حرکات قیمتی است. اگر در این زمینه با مشکل مواجه شدید، به بخش تعیین روند بازار مراجعه کنید.
در نمودار زیر، مشاهده می شود که بازار در حال حاضر روند قوی نزولی دارد. سپس بازار اندکی به سمت بالا برگشته و الگوی کندل پوششی بزرگ نزولی را تشکیل داده که کندل ماقبل خود را به طور کامل پوشش داده است. این وضعیت با روند نزولی بازار همخوانی دارد.
.
.
مورد دیگری که بعد از تشخیص روند و الگوی کندل پوششی بایستی بررسی شود، سطوح کلیدی بازار است. یعنی الگو در محدوده حمایت ظاهر شده یا مقاومت یا در محدوده عرضه قرار دارد یا در محدوده تقاضا. اگر الگو در سطح کلیدی بازار نباشد، بهتر است که وارد معامله نشوید. محدوده حمایت یا مقاومت، محدوده مهمی است، چونکه بازار قبلا به آن واکنش نشان داده است، و احتمال اینکه دوباره این امر تکرار شود بسیار بالاست.
در مثال بعدی، الگوی کندل پوششی قوی را داریم که درست در محدوده مقاومتی (حمایت قبلی بازار) شکل گرفته است. قیمت تا محدوده حمایت برگشته است، و بعد با تشکیل کندل پوششی، هر دو کندل قیمتی قبلی را پوشش داده است. همان طور که مشاهده می شود، قیمت پس از تشکیل کندل پوششی فورا سقوط کرده است.
.
.
هر دو سیگنال کندل پوششی بررسی شده خوب هستند، اما آیا راهی وجود دارد که قدرت و اعتبار سیگنال کندل های پوششی را افزایش داد؟ موضوعی که در اینجا اهمیت دارد، معامله بر اساس اصل انطباق است، یعنی روند، سطوح بازگشتی و الگوی کندل پوششی بایستی با یکدیگر همخوانی داشته باشند، تا احتمال موفقیت معامله افزایش یابد.
در نمودار زیر، مثال خوبی از الگوی کندل پوششی و اصل انطباق دیده می شود. کندل پوششی با روند مطابقت دارد و در محدوده حمایتی قرار دارد. همه شرایط برای ورود به معامله مهیاست.
.
.
نقاط ورود و خروج در الگوی کندل پوششی
.
تعیین نقاط ورود به معامله و حد ضرر در الگوی کندل پوششی فرآیند ساده ای است. اگر کندل پوششی صعودی باشد، نقطه ورود به معامله درست بالای کندل صعودی قرار دارد، و اگر الگوی کندل پوششی نزولی باشد، نقطه ورود به معامله درست در زیر کندل نزولی جای گرفته است. حد ضرر در الگو های کندل پوششی صعودی در زیر کندل صعودی قرار دارد و در الگوی نزولی هم درست بالای کندل پوششی نزولی قرار می گیرد. در زیر چند مثال برای درک بهتر موضوع ارائه شده است.
.
نقاط ورود:
.
در نمودار زیر می توان دید که الگوی کندل پوششی صعودی است، پس نقطه ورود به بازار درست در بالای کندل صعودی قرار دارد. اگر کندل پوششی نزولی بود، مناسب ترین محل برای ورود به معامله درست زیر کندل نزولی است.
.
.
حد ضرر:
.
در نمودار زیر با الگوی کندل پوششی نزولی مواجه هستیم، حد ضرر درست در بالای اوج قیمتی کندل پوششی قرار دارد. اگر کندل پوششی صعودی بود، حد ضرر در کف کندل پوششی قرار می گرفت.
.