اغراق نیست اگر بگوییم تنها کمتر از ۳۰ درصد معاملهگران بازار فارکس از برنامه معاملاتی استفاده میکنند. این نشانگر یک مشکل بزرگ در جامعه معاملهگری است و میتواند پاسخی برای این سؤال باشد که چرا اکثر معاملهگران در این بازار شکست میخورند. داشتن یک برنامه معاملاتی از ضروریات موفقیت در معاملهگری است. بدون شک هیچ کسبوکاری بدون طرح تجاری نمیتواند به فعالیت خود ادامه دهد، پس چرا برخی از معاملهگران فکر میکنند که بدون داشتن برنامه معاملاتی میتوان در این بازار فعالیت کرد؟
برنامه معاملاتی فارکس
برنامه معاملاتی چیست؟
بهطور ساده میتوان گفت که برنامه معاملاتی مجموعهای از قوانینی است که برای پوشش تمامی جوانب کسبوکار معاملهگری طراحی میشود. بایستی توجه داشت که تنها چند قانون ساده روی یک کاغذ به معنی برنامه معاملاتی نیست. یکی از برداشتهای اشتباهی که در میان معاملهگران تازهکار وجود دارد، درک تفاوت برنامه معاملاتی با استراتژی معاملاتی است. برنامه معاملاتی مجموعهای از قوانینی است که تمامی جوانب کسبوکار معاملهگری را پوشش میدهد. اما استراتژی معاملاتی تنها برای یافتن بهترین زمان ورود و خروج به معاملات است. استراتژی معاملاتی زیرمجموعهای از برنامه معاملاتی است.
چرا به برنامه معاملاتی نیاز دارید؟
زمانی که معاملهگران نوپا با سرمایه واقعی وارد بازار میشوند، کنترل و مدیریت احساسات هم بر معاملات تأثیر میگذارد و اغلب موجب اتخاذ تصمیمات اشتباه و غیرمنطقی میشود. به همین دلیل هر معاملهگری به برنامه معاملاتی خاص که او را از تصمیمات غیرمنطقی و احساسی در امان نگه میدارد، نیاز دارد. به همین دلیل برای اینکه معاملهگری در این کسبوکار موفق عمل کند و بتواند در این بازار سوددهی مستمری داشته باشد، حتماً باید برنامه معاملاتی خاص خود را تهیه کند.
تهیه برنامه معاملاتی
اولین قدم، شناخت خود!
پیش از ساختن برنامه معاملاتی، بایستی انگیزه شما از ورود به حرفه معاملهگری و سرمایهگذاری مشخص شود. آیا به خاطر درآمد این شغل وارد حرفه معاملهگری شدهاید؟ یا تنها به دنبال تغییر حرفه خود هستید؟ یا سرمایهای در دست دارید و میخواهید از سرمایهگذاری در بازارهای مالی به سود برسید؟ دلیل ورود شما به این حرفه میتواند سبک معاملات و برنامه معاملاتی شما را مشخص کند.
بهطور مثال، اگر تنها به دنبال استفاده از پول بازنشستگی خود در بازارهای مالی هستید و قدرت رصد روزانه بازار را ندارید، نباید برنامه معاملاتی شما برای معاملات روزانه و کوتاهمدت باشد. از سوی دیگر اگر وقت کافی برای حضور در بازار را دارید و دوست دارید که روزانه چندین ساعت با بازار درگیر باشید، برنامه معاملاتی شما بایستی برای یک معاملهگر تماموقت طراحی شود.
تا چه حد ریسک را میتوانید در بازار تحمل کنید؟
کل ریسکی که میتوانید در بازار تحمل کنید، مقدار ضرری از کل سرمایه است که در هرلحظه از زمان میتوان تحمل کرد. بهطور مثال ریسک کلی سرمایه شما نباید بیشتر از ۴ درصد کل سرمایه باشد. اگر شما دو معامله باز در بازار داشته باشید و هر کدام از این معاملات ریسک ۲ درصدی داشته باشند، دیگر نمیتوانید معامله دیگری را باز کنید.
در این میان اگر ریسک یکی از معاملات به صفر برسد (حد ضرر به محل سربهسر معامله انتقال یابد)، آیا میتوان معامله دیگری را باز کرد؟ از دید تکنیکال، ریسک معامله زمانی از بین میرود که معامله بسته شود. با این حال اگر حد ضرر در نقطه سربهسر قرار گیرد و اتفاق ناگهانی در بازار نیفتد، میتوان معاملهای با ریسک دو درصدی را باز کرد. در اینجا منظور از اتفاقات ناگهانی، رویدادهایی است که موجب تشکیل گپ در نمودار قیمتی میشوند.
حد ضرر
هر بار که با بازار درگیر میشوید، حتماً باید دستور حد ضرر را تعیین کنید. این موضوع باعث میشود تا ریسک معامله محدود شود. حد ضرر ذهنی که در قالب دستور حد ضرر وارد نشده، قابلقبول نیست. چونکه بازار میتواند در چشم بر هم زدنی نوسان شدیدی را تجربه کند. در واقع حد ضرر ذهنی محدودیتی برای ریسک معامله ایجاد نمیکند و در نتیجه ریسک معامله میتواند هر درصدی از کل سرمایه باشد. به همین دلیل توصیه میشود که هیچگاه از حد ضرر ذهنی استفاده نکنید.
هرچند که دستور حد ضرر شما بایستی نهایتاً به انداز ماکزیمم ضرر قابلتحمل شما باشد، اما بایستی در تعیین دستور حد ضرر به استراتژی معاملاتی هم توجه کرد. بهطور مثال، اگر استراتژی معاملاتی شما بر اساس نواحی عرضه و تقاضا باشد و از انتهای بالایی ناحیه تقاضا وارد معامله خرید شوید، دستور حد ضرر چند پیپ پایینتر از ناحیه تقاضا قرار خواهد گرفت. در این صورت بایستی میزان حد ضرر را با توجه به حداکثر ریسک قابلتحمل ارزیابی کرد. اگر حد ضرر در مثال بالا بیشتر از میزان ریسک قابلتحمل شما باشد، بایستی از چنین معاملهای صرفنظر کرد.
نسبت ریسک به ریوارد و وین ریت
فرض کنید نسبت ریسک به ریوارد استراتژی ۵ به ۱ باشد. یعنی برای به دست آوردن ۱۰۰ پیپ سود تنها میتوان ۲۰ پیپ ریسک کرد. در نگاه اول چنین نسبتی بسیار عالی است. اما معاملهگران بایستی هموار در استراتژیهای خود به نسبت معاملات سود ده و زیان ده هم توجه کنند. فرض کنید اگر این استراتژی تنها در ۲۰ درصد معاملات موفق عمل میکند و در مابقی ۸۰ درصد معاملات به حد ضرر میخورد، آیا باز هم برای معاملهگر جذابیت خواهد داشت؟
کی باید از معامله کردن دست کشید؟
یکی از بهترین روشها برای مدیریت ریسک، درک زمان درست برای توقف معاملات است. این مهارت میتواند مانع از معاملات انتقامی شود. معاملات انتقامی معاملاتی هستند که صرفاً جهت جبران ضرر انجام میشوند. مهارت درک زمان مناسب برای توقف معاملات میتواند حرص و طمع معاملهگر را هم کنترل کند. به همین دلیل توصیه میشود که حتماً قوانین زیر را به برنامه معاملاتی خود اضافه کنید:
- روزی که سودآوری مناسبی داشتهاید و معاملات هم به حد سود برخورد کردهاند، بهتر است روز کاری خود را به پایان برسانید.
- حداکثر ریسک قابلتحمل (مثلاً ۲ درصد ضرر نسبت بهکل سرمایه) تحققیافته است.
- درصورتیکه هیچ سیگنالی در بازار دیده نمیشود، تلاش برای پیشبینی سیگنال کار خطرناکی است. در بحث سیگنال، معاملهگران بایستی منتظر تائید سیگنال معاملاتی بمانند و از پیشبینی سیگنال خودداری کنند. درصورتیکه در روز کاری خود به سیگنال معاملاتی برخورد نکردهاید، آن روز را بدون انجام معاملهای به پایان برسانید.
ریسکهای سختافزاری
اگر کامپیوتر شما در حین معامله خاموش شود، آیا برنامهای برای اتصال دوباره به بازار دارید؟ همه ما میدانیم که اغلب چنین اتفاقاتی روی میدهند. سادهترین راه برای مدیریت چنین ریسکهایی، داشتن یک لب تاب و مودم همراه است، تا در صورت قطعی برق یا خرابی کامپیوتر سریعاً به بازار وصل شوید.
مدیریت سرمایه
سرمایهای که برای معامله وارد بازار میکنید، بایستی سرمایهای باشد که با از دست دادن آن کیفیت و استاندارد زندگی شما پایین نیاید. در واقع این سرمایه نباید کل پسانداز، یا وام و قرضی باشد که با از دست رفتن آن زندگی شما سختتر خواهد شد. درصورتیکه سرمایه شما با ضررهای سنگین بهشدت کاهش یابد، چه خواهید کرد؟ بهطور مثال، اگر کل سرمایه شما به زیر ۲۵ درصد کاهش یابد، بهتر است که تمام معاملات را متوقف کنید و تا زمانی که علت زیانهای ثبتشده را پیدا نکردهاید، از معامله مجدد خودداری کنید.
حجم معاملات
وقتی ماکزیمم ریسک قابلتحمل مشخص شد، حجم معامله شما نباید فراتر از مقدار ریسک تعریفشده باشد. معاملهگر بایستی همواره به قوانین مدریت سرمایه خود احترام بگذارد و آنها را رعایت کند. مهم نیست که یک سیگنال معاملاتی چقدر قوی است و احتمال موفقیت آن بالاست، همیشه این احتمال وجود دارد که سیگنال باطل شود و موجب زیان معاملهگر گردد. به همین دلیل سعی کنید حجم معامله را بهطور دقیق رعایت کنید.
استراتژیهای معاملاتی
همانطور که میدانید استراتژیهای معاملاتی از شخصی به شخص دیگر متفاوت هستند. بااینحال هر برنامه معاملاتی بایستی نشانگر قوانین تعریفشدهای باشد که سیگنالهای ورود و خروج را مشخص کند. سیگنالها الگوی های پر تکراری هستند که معمولاً فرصت معاملاتی با احتمال موفقیت بالایی را نشان میدهند. هرچند که توصیه میشود در تهیه این قوانین به جزئیات توجه کنید، اما اکیداً توصیه میشود که از یک رویکرد سادهای استفاده کنید. بدون شک بررسی و ارزیابی تعداد زیادی قوانین معاملاتی نمیتواند پیش از ورود به معامله مفید باشد.
داشتن استراتژی معاملاتی که در آزمایشهای مختلف موفق عمل کرده، شانس موفقیت معاملهگر را در معاملات واقعی افزایش میدهد. اما به شرطی که معاملهگر بهطور دقیق و منظم از قوانین معاملاتی خود پیروی کند. همچنین اغلب دیده میشود که معاملهگران از چندین روش برای معامله و سیگنال یابی استفاده میکنند. هرچند که روشهای متفاوت مزیتهای خاص خود را دارند، اما توصیه میشود که معاملهگران نوپا تنها بر روی یک استراتژی معاملاتی تمرکز کنند.
انتخاب بازار
در دورهای از فرآیند تهیه برنامه معاملاتی شما به این نتیجه خواهد رسید که بایستی بازار خاصی را برای معاملات خود انتخاب کنید. بهتر است که بازاری را انتخاب کنید که استراتژی معاملاتی خود را روی آن آزمایش کردهاید. همچنین توصیه میشود که تنها روی یک یا دو بازار تمرکز کنید. بهطور مثال بازار فارکس و یا بازار کالا. این مسئله میتواند مانع از افزایش بیشازاندازه تعداد معاملات شود.
زمان مناسب برای معامله
اگر شما معاملهگری هستید که با شکست سطوح حمایت/مقاومت وارد بازار میشوید، معامله در زمانهایی که هر دو بازار انگلستان و آمریکا باز هستند میتواند ایده خوبی باشد. چونکه همزمانی این دو جلسه معاملاتی موجب بالا رفتن نقدینگی و حجم معاملات در بازار میشود. در مقابل اگر معاملهگری هستید که علاقه زیادی به معامله در روندهای خنثی و محدودههای نوسانی دارید (فروش از سقف و خرید از کف محدوده نوسانی)، بازارهای آسیا میتواند زمان مناسبی برای معامله باشد. معمولاً در این بازار حجم نقدینگی پایین است.
همه ما میدانیم که معاملهگران آزادی عمل زیادی دارند و اگر معاملهگر مراقب نباشد این موضوع میتواند به ضرر او تمام شود. در واقع آزادی عمل بیش از حد معاملهگران میتواند این کار را به یک تفریح تبدیل کند. توصیه ما این است که همیشه یک مدتزمان مشخصی را برای فعالیت خود در نظر بگیرید و به آن پایبند باشید. این کار میتواند به معاملهگر کمک کند تا بیش از حد در بازار معامله نکند و زندگی شخصی و کاری خود را با یکدیگر قاتی نکند. گاهی اوقات برخی از معاملهگران صرفاً از روی بیحوصلگی وارد معامله میشوند تا به زندگی خود هیجان دهند. خستگی و بیحوصلگی نمیتواند دلیل خوبی برای ورود به بازار باشد و تعیین زمان کاری دقیق میتواند معاملهگر را از این خطر به دور نگه دارد.
در نهایت باید گفت که استراتژی معاملاتی همراه با زمان مناسب برای معامله و همچنین انتخاب بازار مناسب عوامل کلیدی و حیاتی برای فعالیت بهعنوان یک معاملهگر حرفهای هستند و بایستی این سه مورد را در برنامه معاملاتی خود بگنجانید. بیتوجهی به این عوامل میتواند پیامدهای بدی برای معاملهگر به دنبال داشته باشد.
نحوه تعیین اهداف در برنامه معاملاتی
هدف داشتن یکی از حیاتیترین بخشهای برنامه معاملاتی است. درواقع تعیین هدف، دلیل اصلی پیشرفت یک معامله است. در تعیین هدف نباید تنها به موضوعات مالی توجه کرد. بلکه بایستی به اهدافی که جهت بهبود مهارتها کمک میکنند هم توجه داشت. بهطور مثال میتوان هدفی تعیین کرد که در آن معاملهگر سعی میکند تا به قوانین معاملاتی خود پایبند باشد، یا اصول مدیریت سرمایه و ریسک را رعایت کند. با تعیین چنین اهدافی، مهارتهای لازم برای تبدیلشدن به یک معاملهگر حرفهای هم به دست خواهد آمد و بدون شک چنین موفقیتی بدون پاداش مالی نخواهد بود.
بهتر است که زمانبندی رسیدن به اهداف را بهطور سالانه، سهماهه، ماهانه و یا هفتگی انتخاب کنید. بهطور مثال معاملهگری در برنامه معاملاتی خود هدفی تعیین میکند تا دانش روانشناسی معاملات خود را در مدت یک سال ارتقا بخشد. معمولاً توصیه میشود که از تعیین اهداف هفتگی، ماهانه و یا حتی سهماهه تنها برای بهبود مهارتهای خود استفاده کنید. اما برای اهداف مالی مثل ارتقا درصد بازدهی بهتر است که از اهداف سالانه استفاده کنید. چونکه در این صورت هدف تعیینشده بیشتر به واقعیت نزدیک خواهد بود.
در چند مقاله قبلی در رابطه با نحوه تهیه برنامه معاملاتی مطالبی ارائه شد، اما واقعاً برنامه معاملاتی چه کمکی به معاملهگر میکند؟ در بخشهای قبلی به این موضوع اشاره کردیم و بهتر است که در پایان “راهنمای تهیه برنامه معاملاتی” دوباره به این موضوع تأکید کرد.
شاید معاملهگری سیگنال معاملاتی عالی را از بازار گرفته باشد، اما اگر در اینجا ریسک معامله مدیریت نشود، هنوز هم معاملهگر در معرض از دست دادن سرمایه خواهد بود. یا بهطور مثال معاملهگری هیچ برنامهای برای محدود کردن معاملات خود ندارد، در این صورت کاملاً طبیعی است که این فرد با انجام تعداد زیادی معامله سرمایه خود را از دست بدهد. افزایش غیرمنطقی تعداد معاملات باعث خواهد شد تا معاملهگر توجهی به استراتژی معاملاتی خود نداشته باشد و حجم زیادی از سرمایه خود را در معرض ریسکهای جدی قرار دهد.
چرا باید در اولین فرصت برنامه معاملاتی را طراحی کنید؟
- بدون داشتن برنامه معاملاتی، معامله کردن به یک کار ناامیدکننده، استرسزا و بیهدف تبدیل میشود. پیروی از برنامه معاملاتی باعث میشود تا معاملهگر عملکرد مرتب و منظمی داشته باشد.
- حجم زیادی از بار فرآیند تصمیم گری را کاهش میدهد. اگر فردی از برنامه معاملاتی استفاده کند، متوجه خواهد شد که یا در بازار سیگنال معاملاتی وجود دارد و یا سیگنالی نیست. درواقع برنامه معاملاتی از ورود به معاملات احساسی و بیحسابوکتاب جلوگیری میکند.
- برنامه معاملاتی به معاملهگر کمک میکند تا روند پیشرفت خود را نظاره کند و اشتباهات را شناسایی و جبران کند. در این میان “دفتر ثبت معاملات” میتواند کمک بزرگی به معاملهگر بکند.
- برنامه معاملاتی به معاملهگر کمک میکند تا اهداف مالی و مهارتی بهخوبی مشخص شوند.
- برنامه معاملاتی بازار مناسب برای فعالیت را مشخص میکند.
- با داشتن برنامه معاملاتی مدیریت سرمایه و ریسک آسانتر خواهد بود.
- برنامه معاملاتی زمانبندی معاملات و زمان فعالیتهای معاملهگر را مشخص میکند.
برنامه معاملاتی (Trading Plan) چیست؟
اگر اشتباهی در هنگام معامله مرتکب شوید، همان لحظه هزینه آن را متحمل خواهید شد. در حرفه معاملهگری گذشتی در کار نیست. اما چگونه میتوان متوجه اشتباهات معاملاتی شد و از تکرار آن جلوگیری کرد؟ چگونه میتوان مطمئن شد که در مسیر درستی در حال حرکت هستید و با گذشت زمان عملکرد شما بهبود و ارتقا مییابد؟ برنامهریزی معاملاتی نه تنها یک گزینه اختیاری نیست، بلکه برای رسیدن به اهداف مالی ضروری است. در این مقاله میخواهیم با برنامه معاملاتی یا همان پلن معاملاتی و قوانین مربوط به آن آشنا شویم.
این قوانین نحوه ورود به معامله، محاسبه حجم معامله، نحوه ورود و خروج از بازار، قوانین مربوط به تحلیلهای تکنیکال و بنیادی را شامل میشوند. اگر برنامه معاملاتی دارید و تقریباً تمامی احتمالات و پیشامدها برای حرکات مختلف بازار را طرح کردهاید، بدون شک در مسیر درستی قرار گرفتهاید و به مرور زمان نه تنها پروسه تصمیمگیری شما بهعنوان یک معاملهگر ارتقا خواهد یافت، بلکه از اتخاذ تصمیمات احساسی و آسیب زدن به خود هم خودداری خواهید کرد. برنامه معاملاتی به همراه ژورنال ثبت معاملات روزانه و همچنین لیست معاملاتی میتوانند به معاملهگر کمک کنند تا به یک معاملهگر منظم و حرفهای تبدیل شود. در واقع برنامه، ژورنال و لیست معاملاتی باعث میشوند تا معاملهگر از پول، زمان و تواناییهای خود حداکثر بهره را ببرد.
نکته جالب در رابطه با برنامه معاملاتی، رشد و توسعه آن در گذر زمان است. معاملهگر بعد از طراحی و اجرای پلن معاملاتی به نکات قوت و ضعف آن پی میبرد. چون همه چیز مکتوب شده، معاملهگر خیلی سریع میتواند در پلن معاملاتی بازنگری کند و قوانین جدید به آن اضافه کند و یا قوانین قدیمی را حذف کند. یعنی معاملهگر همیشه در مسیر پیشرفت قرار میگیرد. مسلماً اگر پلن معاملاتی در کار نباشد، معاملهگر هم داده و اطلاعاتی برای ارزیابی عملکرد خود نخواهد داشت.
برنامه یا پلن معاملاتی چیست؟
پلن معاملاتی سندی است که باید خود معاملهگر آن را پر کند. این سند میتواند روی کاغذ و یا در فرمهای کامپیوتری تهیه شود. پلن معاملاتی مشخص میکند که معاملهگر در واکنش به رویدادهای بازار چگونه باید واکنش نشان دهد. شاید معاملهگری به طور همزمان در چند حساب معاملاتی فعال باشد. به طور مثال از یک حساب معاملاتی برای معاملات بلندمدت و حساب معاملاتی دیگر برای معاملات کوتاهمدت استفاده کند. در این صورت معاملهگر باید دو پلن معاملاتی جداگانه داشته باشد. این مسئله باعث خواهد شد تا معاملهگر با دقت بالایی وارد معاملات شود و طبق استراتژی و سیستم معاملاتی تعریف شده عمل کند.
اگر معاملهگری برنامه معاملاتی نداشته باشد، سودآوری هم در بلندمدت نخواهد داشت. عدم وجود برنامه معاملاتی میتواند در بلندمدت به طور قطعی او را بازنده بازار کند. ورود یا خروج از معامله تنها بر اساس تصمیمات غریزی، نمیتواند عملکرد بلندمدت و مستمر معاملهگر را تضمین کند. دیده شده که معاملهگر پلن معاملاتی دارد، اما به آن بیتوجهی میکند. معاملهگری که به پلن معاملاتی بیتوجهی میکند با معاملهگری که پلن معاملاتی ندارد، هیچ تفاوتی ندارد.
یکی از مشکلات دیگر معاملات گران در پلن معاملاتی هم عدم پیروی منظم آن است. منظم بودن یک ضرورت است و بدون پیروی منظم از پلن معاملاتی نمیتوان در رابطه با پلن معاملاتی نظر دارد.
یکی از مدیران سرمایهگذاری مطرح دنیا (Howard Seidler) در رابطه با اهمیت پلن معاملاتی گفته، “من فکر میکنم که مهمترین کاری که هر معاملهگر باید انجام دهد، داشتن برنامه معاملاتی است. برنامه معاملاتی باعث میشود تا معاملهگر در کار خود نظم داشته باشد. نظم کلید موفقیت در حرفه معاملهگری است. همچنین پلن معاملاتی یک معیار یا شاخص برای معاملهگر خلق میکند. معاملهگر میتواند به کمک این معیار، عملکرد خود در طول زمان را بسنجد.”
پلن معاملاتی از چه چیزی تشکیل شده است؟
پلن معاملاتی باید حداقل به پنج سؤال زیر پاسخ دهد:
- آیا الان امکان معامله در بازار وجود دارد؟
- در کدام جهت باید معامله کرد؟
- چگونه نقطه ورود به معامله را پیدا کنیم؟
- چگونه ریسک معامله را محدود و اهداف سود و زیان را تعیین کنیم؟
- چگونه حجم بهینه معامله را پیدا کنیم؟
بدنه و ساختار پلن معاملاتی را هر یک از سؤالات بالا تشکیل میدهند. پاسخ هر کدام از این سؤالات باید با سیستم و استراتژی تعریف شده برای معاملات همخوانی داشته باشد. میزان تحمل ریسک معامله، ویژگیهای خاص بازاری که میخواهید معامله کنید هم باید در زمان تهیه پلن معاملاتی در نظر بگیرید. بایستی توجه داشته باشید که هر یک از این پنج سؤال به یک اندازه مهم هستند. همچنین معاملهگر میتواند بر اساس نیاز خود سؤالات دیگری را هم به این لیست اضافه کند.
این یک تجربه ثابت شده است. تقریباً هر معاملهگر تازهکاری که وارد بازار میشود، ابتدا یک یا چند بار کال مارجین میشود و بعد از آن به اهمیت داشتن پلن معاملاتی پی میبرد. حتی دیده شده که بسیاری از افراد تازه کار بر این باورند که همه چیز را میدانند. میدانند کی و از کجا وارد معامله شوند و چه زمانی هم از آن خارج شوند. یا ادعا میکنند که الان فرصت برای معامله وجود دارد و بهتر است که از این فرصت استفاده کنند و در زمان دیگر قوانین پلن معاملاتی را هم تهیه خواهند کرد. معمولاً بعد از چند بار زیان، معاملهگر تازه به این مسئله پی میبرد که کار را باید از طراحی پلن معاملاتی شروع کند، نه از معاملات. در مقابل، معاملهگران حرفهای پلن معاملاتی مشخصی دارند. اگر به هر کتاب یا مصاحبهای نگاه کنید، متوجه خواهید شد که معاملهگر حرفهای پلن معاملاتی خود را طراحی کرده است.