استراتژی میانگین کم کردن در ظاهر یک استراتژی برای پایین آوردن ریسک سرمایهگذاری در یک دارایی است. اما در حقیقت این استراتژی برای خرید و جمعآوری یک نوع دارایی خاص در بلندمدت مورد استفاده قرار میگیرد. بسیاری از معامله گران از روش میانگین کم کردن برای پایین آوردن قیمت نهایی خرید سهام، طلا، ارز و … استفاده میکنند. یعنی در قدم اول شاید دارایی را گران خریده باشند و به همین دلیل در قدم دوم با پایین آمدن قیمتها اقدام به خرید دوباره میکنند و این کار را ادامه میدهند تا در نهایت قیمت میانگین خرید به قیمتهای جدید بازار نزدیک شود. در این استراتژی سرمایهگذار امیدوار است که در نهایت قیمت افزایش یابد و ضرر خرید اول جبران شود.
استراتژی میانگین کم کردن
فرض کنید در یک دارایی سرمایهگذاری میکنید. در اولین سرمایهگذاری قیمت در بازار ۳ هزار دلار است. قیمت دارایی فرضی ما پایین میآید و به ۲۵۰۰ دلار میرسد. دوباره به همان میزان خریداری میکنید. در ادامه قیمت به ۲ هزار دلار هم کاهش مییابد و شما دوباره باهدف پایین آوردن میانگین قیمت خرید به همان میزان اولیه اقدام به خرید میکنید. حال قیمت میانگین متوسط خرید را محاسبه میکنید. کافی است قیمتها را با هم جمع و تقسیمبر سه کنید. در اینجا حجم هر سه خرید یکسان فرض شده است. میانگین قیمت خرید شما ۲٫۵ هزار دلار است. یعنی اگر قیمت دارایی به ۲٫۵ هزار دلار برسد، دیگر ضرری در کار نخواهد بود و ارزش دارایی شما سر به سر خواهد بود. اگر قیمت به ۳ هزار دلار باز گردد، شما سود هم خواهید کرد. اما در قیمتهای زیر ۲٫۵ هزار دلار ضرر خواهید کرد.
معمولاً سرمایهگذاران بازار سهام از این روش بیشتر استفاده میکنند. اما شاید این روش برای جبران ضرر ایده خوبی نباشد. در واقع اگر هدف شما از کم کردن میانگین خرید و رساندن قیمت نهایی خرید به قیمت بازار است، باید به طور مداوم دارایی مورد نظر را خریداری کنید و اگر قیمت افزایش نیابد، تمام سرمایهگذاری که انجام شده در معرض ریسک جدی قرار خواهد گرفت.
استراتژی Dollar-Cost Averaging یا DCA
در بازارهای مالی جهانی استراتژی وجود دارد که درست مثل استراتژی میانگین کم کردن است. اما در این میان تفاوت جزئی بین این دو وجود دارد. استراتژی میانگین کم کردن برای نزدیک کردن قیمت نهایی خریداری شده از هر واحد دارایی به قیمت بازار است. یعنی اگر سهامی را در ۱۰۰ دلار خریداری کردهاید و قیمت آن به ۵۰ دلار رسیده، با خرید دوباره سهام مربوطه قیمت میانگین را به تدریج به ۵۰ دلار نزدیک میکنید. اما در استراتژی DCA شما توجهی به قیمت ندارید و تنها در فواصل زمانی مشخصی اقدام به خرید یک دارایی میکنید.
به طور مثال میخواهید در سالهای آینده بخشی از دارایی شما طلا باشد. برای این کار هر ماه مقدار پول مشخصی را کنار میگذارید تا طلا را در هر قیمتی که بود خریداری کنید. در پایان ۱۲ ماه بخشی از دارایی شما طلا خواهد بود و به هدفی که داشتید میرسید. در این روش شاید در یک ماه قیمت طلا گران باشد و ماه دیگر ارزان. از آنجایی که شما توجهی به قیمتها ندارید و صرفاً بر اساس یک بودجه ماهانه ثابت اقدام به خرید میکنید، نوسانات قیمت هم اهمیتی ندارند. این استراتژی بهترین استراتژی برای پسانداز کردن است. یعنی شما خیلی ساده در یک بازه زمانی مشخص مقداری از یک دارایی را خریداری میکنید.
در استراتژی DCA هدف از سرمایهگذاری پایین آوردن قیمت نیست. در واقع اصلاً قیمت موضوعیتی ندارد. تنها هدف سرمایهگذار، به دست آوردن دارایی است که هدفگذاری کرده است. اما در استراتژی میانگین کم کردن، معاملهگر برای مقابله با ریسک پایین آمدن قیمت به تدریج اقدام به خرید میکند. در روش میانگین کم کردن، تنها زمانی میتوان خرید زد که قیمتها پایین آمده باشند. اما در استراتژی DCA قیمت مهم نیست و به طور مثال در روز پنجم هر ماه باید اقدام به خرید کرد. یعنی در استراتژی DCA فواصل زمانی مهم است.
با این حال استراتژی میانگین کم کردن و DCA شباهتهایی هم دارند. در هر دو استراتژی فرض شده که در نهایت قیمت دارایی مورد نظر افزایش خواهد یافت. این فرض خطرناکی است. اگر تحلیل سرمایهگذار اشتباه باشد، تمام دارایی او در نهایت با زیان سنگینی نابود خواهد شد. اما اگر پیشبینی او درست بوده باشد، در نهایت با سود خوبی از بازار خارج خواهد شد.
بازار از دو بخش تشکیل شده است: حجم و قیمت
گاهی اوقات سرمایهگذاران فراموش میکنند که بازار تنها قیمت نیست. تعداد یا حجم قابل معامله هم اهمیت دارد. وقتی قیمت یک دارایی کاهش مییابد، یعنی توان خرید سرمایهگذار افزایش یافته و میتواند تعداد یا حجم بیشتری از دارایی مورد نظر را خریداری کند. زمانی که قیمت افزایش مییابد، قدرت خرید سرمایهگذار هم کاهش مییابد. اگر سرمایهگذار پیشبینی میکند که در نهایت قیمت دارایی مورد نظر افزایش خواهد یافت، آیا منطقی نیست که آن دارایی را به طور مرتب خریداری کند؟ یا در بازارهای نزولی اقدام به خرید کند و در بازارهای صعودی به تدریج خارج شود؟ این یک استراتژی نسبتاً بلندمدت است.
استراتژی میانگین کم کردن و یا DCA حد ضرر ندارند. خریدار به فکر فروش در آینده نزدیک نیست. قیمت هم اهمیتی ندارد. اهرمی هم در کار نیست. صرفاً خرید یک دارایی تا تاریخ خاصی ادامه مییابد و بعد از آن سرمایهگذار منتظر میماند تا سرمایهگذاری به نتیجه مطلوب برسد. حتماً به خاطر داشته باشید که از این نوع استراتژی نباید برای نوسان گیری استفاده کرد. در نوسان گیری باید حد ضرر مشخص باشد. اگر حد ضرری در کار نبود، نوسان گیر هم خیلی زود با زیان از بازار خارج خواهد شد. به همین دلیل این استراتژی برای نوسان گیری مناسب نیست.