تحلیل بنیادی یا تحلیل فاندامنتال (Fundamental analysis)، یکی دیگر از روش های تحلیل بازارهای مالی یا بازار فارکس است. معامله گران میتوانند به کمک تحلیل بنیادی ارزش واقعی یک سهم را محاسبه کنند.
وقتیکه از تحلیل بنیادی یا همان فاندامنتال برای پیشبینی آینده جفت ارزها استفاده میشود، معاملهگر یا سرمایهگذار بازار فارکس عوامل زیادی را بررسی میکند و در نهایت یک تحلیل نسبی از اوضاع اقتصادی ارزهای مربوطه به دست میآورد. معمولاً تحلیلگران بنیادی تا جایی که امکان دارد متغیرهای متنوعی را به طور منظم بررسی میکنند.
متغیرهای اقتصادی هر ارز یا پول رایج کشوری به طور متناوب بررسی میشود و در نهایت معاملهگر با مقایسه وضعیت اقتصادی کشورها به یک روند کلی و میانمدت میرسد. این پیشبینی دقیقاً نرخ برابری ارزها را مشخص نمیکند. اما چشمانداز نسبی از آینده اقتصادی یک کشور را در مقایسه با کشورهای دیگر به تصویر میکشد. به طور مثال شاید نتیجه تحلیل بنیادی خیلی ساده یکی از این سه گزینه باشد: چشمانداز مثبت و امیدوار کننده، چشمانداز منفی و تیره یا چشماندازی خنثی! چشمانداز خنثی یعنی آینده دو اقتصاد ارزیابی شده تقریباً یکسان است و هیچکدام نسبت به دیگری برتری ندارد.
علاوه بر این، زمانی که اطلاعات جدیدی بنیادی منتشر میشوند، بازار فارکس اولین بازاری است که واکنش جدی به آن نشان میدهد. اطلاعات بنیادی معمولاً همان شاخصهای اقتصادی و سیاستهای پولی و مالی هستند. سرمایهگذاران و معامله گران بازار فارکس بعد از دریافت اطلاعات جدید سریعاً چشمانداز اقتصادهای مربوطه را بررسی میکنند. اطلاعات جدید میتوانند چشمانداز بنیادی اقتصادی را تقویت یا تضعیف کنند و یا حتی تأثیری بر تحلیلهای قبلی نگذارند. اما معمولاً شاخصهای اقتصادی بر چشمانداز آتی تأثیر میگذارند. چشمانداز اقتصادی مثبت از ارز ملی آن کشور در برابر سایرین حمایت خواهد کرد.
استفاده از تحلیل فاندامنتال میتواند در کنار سایر روش های تحلیل به تصمیمگیری بهتر برای خرید و فروش در بازار فارکس منجر شود. در ادامه به توضیح این موضوع پرداخته شده است.
فهرست مطالب
دانش فاندامنتال و دلایل استفاده از تحلیل فاندامنتال (تحلیل بنیادی)
همانطور که در گذشته اشاره شد بررسی، تحلیل و پیش بینی بازارهای مالی از نقطه نظرهای گوناگون مورد کنکاش قرار می گیرد. از دو روش عمده برای بررسی و تحلیل بازارهای کارا استفاده می شود:
بهترین بروکرهای فارکس را می شناسید؟
با ایران بورس آنلاین در بهترین بروکر فارکس حساب باز کنید
- تحلیل تکنیکال یا نموداری
- تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
در طول دروس گذشته تا حدود زیادی در مورد مقدمات تحلیل تکنیکی صحبت شد. در طول این درس و درس آینده به مبانی دانش فاندامنتال یا بنیادی می پردازیم.
با بررسی بازار تبادلات ارزی از دیدگاه فاندامنتال در واقع عوامل موثر بر عرضه و تقاضای ارزهای مختلف در نظر گرفته می شود تا روند صعودی یا نزولی نرخ برابری جفت ارزی مورد بررسی و پیش بینی قرار بگیرد. بنابراین بطور ساده دانش فاندامنتال به بررسی عوامل تاثیرگذار بر عرضه و تقاضا می پردازد. این عوامل بطور کلی به چهار بخش عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و بحران ها تقسیم بندی می شود. هر کدام از این عوامل در جایگاه خود بر روی روند عرضه و تقاضای یک ارز و در نتیجه نرخ برابری آن ارز در مقابل سایر ارزها اثر گذار است.
عوامل تاثیر گذار بر عرضه و تقاضا متعدد و گاه متغیر هستند و همین موضوع تحلیل فاندامنتال را پیچیده و مشکل کرده است. با این وجود تحلیل فاندامنتال دید و نگاه گسترده تری برای بررسی به معامله گر بازار ارز می دهد. در مقام قیاس می توان گفت اگر در بازار سهام داده های بنیادی شرکت ها برای بررسی قیمت سهام آن شرکت مورد توجه قرار می گیرد در بازار ارز داده های اقتصادی یک کشور برای بررسی ارزش پول محلی که حکم همان قیمت سهام را دارد مورد بررسی قرار می گیرد. در ادامه به مباحث و نظریه های مهم تاثیر گذار بر روی برابری نرخ ارزها می پردازیم.
تراز پرداخت ها BOP
تراز پرداختها در واقع صورت مالی کلیه مبادلات یک کشور با سایر کشورهای جهان می باشد. اگر تراز پرداخت های کشوری مثبت باشد گرایش به تقویت ارز محلی به وجود می آید و اگر تراز پرداخت های کشوری منفی باشد گرایش به تضعیف ارز محلی به وجود می آید. در واقع بر اساس تئوری تراز پرداخت ها نرخ ارز باید در سطح تعادل باشد. این سطح جایگاهی است که تراز حساب جاری یک کشور پایدار و با ثبات باشد.
تراز پرداخت ها از سه بخش تشکیل شده است:
- تراز حساب جاری= صادرات کالا – واردات کالا
- تراز حساب جاری= (صادرات کالا + صادرات خدمات) – (واردات کالا + واردات خدمات)
- تراز سرمایه = سرمایه گذاری در خارج از کشور – سرمایه گذاری در داخل کشور
این سه بخش در واقع به این موضوع اشاره دارند که هر چه ورود سرمایه بابت صادرات کالا و خدمات یا بابت سرمایه گذاری بیگانگان در داخل مرزهای یک کشور بیشتر از خروج سرمایه از مرزهای آن کشور باشد به دلیل تقاضای بیشتر برای ارز محلی نسبت به عرضه بیشتر ارز محلی تقویت ارز محلی بوجود می آید.
این تئوری معمولا در دوره های بلند مدت می تواند رفتار ارزها را در مقابل یکدیگر توجیه کند اما در دوره های کوتاه مدت چندان بهینه نیست. در عین حال امروزه بخش سوم این تئوری که به تراز سرمایه اشاره دارد بابت آسان شدن سرمایه گذاری خارجی و سرمایه پذیری خارجی اهمیت بیشتری بر روی نرخ ارز کشورهای صنعتی پیدا کرده است.
مدل بازار دارایی
بر اساس این مدل ورود و خروج سرمایه به کشور بر اساس جذابیت سرمایه گذاری در بازار دارایی یک کشور به مانند بازار سهام با اوراق قرضه تعریف می شود. در واقع مطابق با این نظریه هر چه بازار سهام و اوراق قرضه یک کشور سود آوری و بهره بالاتری را برای سرمایه گذار داشته باشد. به دلیل جذب سرمایه خارجی و تبدیل به پول محلی، ارزش پول محلی نسبت به سایر ارزهای بین المللی افزایش پیدا می کند و اگر بازارهای سهام یا اوراق قرضه کشوری نزولی یا با بازدهی اندک باشند تقاضای چندانی برای نرخ ارز آن کشور وجود ندارد و در نتیجه تضعیف آن ارز مقابل سایر ارزها را می توان انتظار داشت.
تفاوت نرخ های بهره واقعی
این نظریه به این موضوع اشاره دارد که نرخ بهره واقعی هر کشوری که بالاتر باشد تقاضا برای ارز محلی آن کشور بیشتر خواهد شد. زمانی که نرخ بهره واقعی کشوری بیشتر باشد این موضوع منجر به جذب سرمایه خارجی بیشتری به آن کشور می شود و به دلیل اینکه سرمایه خارجی تبدیل به ارز محلی می شود و سپس سپرده گذاری یا سرمایه گذاری می شود تقاضا برای ارز محلی افزایش پیدا می کند و نرخ برابری ارز محلی مثبت خواهد شد.
به همین ترتیب نرخ بهره واقعی کشوری اگر کاسته شود یا در سطوح پایین تری باشد به دلیل عدم جذابیت برای سرمایه گذاری یا ورود سرمایه به آن کشور و در عین حال وام گرفتن خارجیان و خروج سرمایه از آن کشور، عرضه برای پول محلی بوجود می آید و ارزش آن ارز کاسته می شود.
معاملات انتقالی
معاملات انتقالی یا کری ترید Carry Trade به سبکی از معاملات گفته می شود که سوداگران و سرمایه گذاران بین المللی تمایل دارند ارزی را که نرخ بهره پایینی دارد را عرضه کنند یا به فروش برسانند و ارزی را که نرخ بهره بالاتری دارد را تقاضا یا خرید کنند.
دلیل اصلی چنین جریانی برای ارزهای اصلی به این موضوع بر می گردد که وقتی کشوری نرخ بهره پایینی دارد تقاضا برای وام و جذب سرمایه از بانک ها و بازار سرمایه این کشور بسیار بالا می رود اما این سرمایه یا وام در داخل مرزهای آن کشور برای سرمایه گذاری مورد استفاده قرار نمی گیرد و به سمت کشورهایی که بهره بالاتری دارند یا بازارهای خارجی که سود آوری بیشتری دارند منتقل می شود.
به عنوان مثال در کشور ژاپن نرخ بهره ۰٫۱% است و در کشور استرالیا نرخ بهره ۴٫۵% است. در چینین شرایطی سوداگران و سرمایه گذاران از بانک های ژاپنی وام دریافت می کنند و با تبدیل این وام که به ین ژاپن است آن را در بانک های استرالیا بوسیله دلار این کشور سپرده گذاری می کنند.
در طی این عملیات عرضه یا فروش ین بوجود می آید و تقاضا یا خرید برای دلار استرالیا بالا می رود به همین دلیل ارزش برابری دلار استرالیا به ین ژاپن به شدت در جهت صعودی حرکت می کند. حال آنکه سرمایه گذار یا سوداگر هم از اختلاف نرخ بهره سود برده است و هم به دلیل جابجایی ارزش برابری دلار استرالیا به ین ژاپن از تفاوت نرخ ارز در زمان بازگشت سرمایه می تواند سود کسب کند. این سبک از معاملات در دوره های بلند مدت یکی از عوامل کلیدی جابجایی نرخ ارز می باشد.
جریان ریسک
جریان ریسک اقتصادی یا به نوعی ریسک پذیری و ریسک گریزی در واقع جریان سرمایه در دنیا را بر اساس دوره های رونق و رکود جهانی تبیین می کند. مطابق بر مباحث این دو موضوع، زمانی که اقتصاد جهانی در حال رونق و بهبود باشد، سرمایه از سمت دارایی های ایمن یا کم ریسک که عموما کم بازده هم هستند به سمت دارایی های پر ریسک یا پربازده جریان پیدا می کند و در شرایط رکود یا بحران اقتصادی سرمایه ها از سمت دارایی پر بازده به سمت دارایی کم بازده جریان پیدا می کند.
در بین ارزها می توان به ین ژاپن، دلار ایالات متحده و تا حدودی فرانک سوییس به عنوان ارز کم بازده اشاره کرد و پوند انگلستان، یورو، دلار استرالیا، دلار کانادا، دلار نیوزلند یا بسیاری از ارزهای دیگر را دارایی یا ارز پربازده می شناسند. از این رو در زمان رونق و بهبود اقتصاد جهانی، فروش و عرضه ین، دلار و تا حدودی فرانک را در مقابل ارزهای پربازده شاهد هستیم و در دوران رکود و نگرانی نسبت به شرایط اقتصاد جهانی تقاضا و خرید ین، دلار و تا حدودی فرانک را مقابل ارزهای پر بازده شاهد هستیم.
به حالت اول ریسک پذیری و به حالت دوم ریسک گریزی می گویند. امروزه جریان ریسک پذیری و ریسک گریزی را مقدم بر ضعف یا قوت نسبی داخلی اقتصاد ها در سطح جهان می دانند و نیروهای تاثیر گذار بر ریسک پذیری و ریسک گریزی مقدم بر شرایط داخلی اقتصادها هستند.
شاخصهای اقتصادی و مهم برای تحلیل بنیادی
رشد اقتصادی
تغییرات در شاخص تولید ناخالص داخلی یا همان GDP اولین محرک برای ارزهای جهانی است. این شاخص به سرعت نشان میدهد که اقتصاد یک کشور در حال رشد است یا وارد رکود شده است. رشد اقتصادی همیشه به معنی رشد ارزش پول ملی است.
نرخهای بهره
نرخهای بهره کوتاهمدت نشانگر هزینه استقراض پول هستند. اگر نرخ بهره ۲ درصد است یعنی برای استقراض پول باید سالانه ۲ درصد هزینه کرد. بالا بودن نرخ بهره باعث افزایش بازدهی اوراق قرضه هم میشود. به همین دلیل وقتی نرخ بهره کشوری بیشتر از سایرین است، پول آن کشور هم قویتر از دیگران خواهد بود.
تزار تجاری
تزار تجاری و حسابجاری تأثیر قوی بر جفت ارزهای فارکس دارند. معمولاً کسری ترازهای تجاری باعث تضعیف ارز ملی آن کشور میشوند.
چشمانداز کلی اقتصاد
نتیجه مقایسه چشمانداز کلی اقتصاد دو کشور محرک اصلی جفت ارزهای فارکس است. یعنی اگر چشمانداز کلی (نه تکتک شاخصهای اقتصادی) کشوری بهتر از دیگری باشد، ارز ملی آن کشور هم تقویت خواهد شد. در بازار فارکس معامله گران و سرمایهگذاران میخواهند در ارزهایی سرمایهگذاری کنند که در صلح به سر میبرند و رشد اقتصادی و چشمانداز سیاسی باثباتی دارند. کشوری که ثبات سیاسی یا اقتصادی نداشته باشد، با تضعیف ارز ملی خود مواجه خواهد شد.
شاخصهای مهم تقویم اقتصادی فارکس
تقریباً اکثر معامله گران بازار فارکس روزانه و به طور مرتب شاخصهای اقتصادی را بررسی و ارزیابی میکنند. به همین دلیل است که با انتشار شاخصهای اقتصادی جدید، بازار فارکس هم نوسانات شدیدی را تجربه میکند. همیشه به یاد داشته باشید که هدف شما از تحلیل بنیادی یا فاندامنتال رسیدن به یک نرخ مشخص برابری ارزها نیست! بلکه شما باید تلاش کنید تا انتظارات و پیشبینیهای بازار نسبت به آینده یک ارز را به درستی تشخیص دهید.
این انتظارات بازار از آینده اقتصاد یک کشور است که قدرت آن ارز را مشخص میکند. بعد از پیدا کردن این انتظارات، باید ارزهای مختلف را با یکدیگر مقایسه کنید. نتیجه این تحلیل، یافتن یک روند نسبی و مشخص برای جفت ارزها خواهد بود.
در ادامه شاخصهای اقتصادی مهمی که باید همیشه به آنها توجه داشته باشید را خیلی سریع مرور میکنیم.
نرخ بهره یا Interest Rates
نرخ بهره به تنهایی کافی است تا برتری یک ارز نسبت به سایر ارزها را مشخص کند! اگر نرخ بهره افزایش یابد، ارز مربوطه هم تقویت خواهد شد. نرخ بهره پایین به معنی تضعیف ارز محلی است. نکته مهمی که باید در رابطه با نرخ بهره در نظر داشته باشید، جریانات کلی و ریسکی بازارهای مالی است. اگر جریانات ریسک گریزی به راه بیفتد، معامله گران به دنبال ارزهایی با نرخ بهره پایینتر خواهند بود. چونکه ریسک کمتری دارند. اگر جریانات ریسکپذیری در بازار به راه بیفتد، ارزی که نرخ بهره بالاتری دارد، رشد بیشتری خواهد داشت.
تورم یا Inflation
کشوری که تورم بیشتری دارد و شاخصهای CPI و PPI آن بالاتر است به احتمال زیاد به زودی باسیاستهای انقباضی به جنگ آن خواهد رفت. سیاستهای انقباضی یعنی افزایش نرخ بهره که در نهایت به نفع ارز ملی خواهد بود. توجه داشته باشید که افزایش تورم میتواند در ابتدا به ضرر ارز ملی باشد. در واقع تا وقتیکه افزایش تورم منجر به افزایش نرخ بهره نشده، ارز ملی آن کشور هم تضعیف خواهد شد! تنها با انتشار اخبار مربوط به افزایش نرخ بهره است که ارز تقویت میشود.
تولید ناخالص داخلی یا GDP
این شاخص نشانگر تولیدات و خدمات کلی یک کشور در یک بازه زمانی مشخص است و نشانگر رشد اقتصادی است. این شاخص تأثیر مستقیمی بر ارز پول ملی در بازارهای جهانی دارد.
دادههای اشتغال
هر چه افراد بیشتری شاغل باشند و درآمد خوبی کسب کنند، ارز محلی آن کشور هم رشد بیشتری خواهد داشت. معمولاً دادههای اشتغال در اشکال مختلفی منتشر میشوند. مثل شاخص مدعیان بیکاری که نشانگر افرادی است که به تازگی فرم استفاده از بیمه کاری را پر کردهاند، یا نرخ بیکاری یا شاخص تغییرات اشتغال مثل NFP. در هر صورت هر چه قدر دادههای اشتغال بهتر باشند، ارزش پول آن کشور هم بیشتر تقویت خواهد شد.
شاخص تولیدات صنعتی یا IP
بالا رفتن تولیدات صنعتی یعنی رشد کلی تولید. رشد این شاخص از ارز محلی حمایت میکند.
شاخص خردهفروشی یا مخارج مصرفکنندگان
این شاخص نشان میدهد که مخارج مصرفکنندگان چقدر تغییر کرده است. هر چقدر شاخص خردهفروشی رشد بیشتری داشته باشد، یعنی مصرف هم بیشتر بوده و این خبر خوبی برای چشمانداز کلی اقتصاد است و از ارز محلی حمایت میکند.
شاخص بهای مصرفکننده یا CPI
همانطور که در بالا هم گفته شد، رشد تورم میتواند منجر به بالا رفتن نرخ بهره شود. بالا رفتن نرخ بهره از ارز محلی حمایت میکند.
سایر عوامل مهم و تأثیرگذار بر تحلیلهای بنیادی
اثرات عرضه و تقاضا
حجم بزرگی از جریانات خروج نقدینگی از یک ارز به ارز دیگر میتواند بر نرخ برابری ارزها تأثیر بگذارد.
سیاستهای پولی
سیاستهای پولی به طور مستقیم بر نرخ بهره و نقدینگی تأثیر میگذارند. به همین دلیل به عنوان یک فعال حرفهای در بازار فارکس باید به سیاستهای پولی توجه داشته باشید. همیشه سیاستهای انقباضی یا افزایش نرخ بهره از ارز محلی حمایت میکنند. در مقابل سیاستهای انبساطی یا کاهش نرخ بهره به ضرر ارز محلی هستند.
عوامل سیاسی
ارز کشورهایی که دولت باثباتی دارند معمولاً قویتر از ارزهایی است درگیر مسائل سیاسی هستند. علاوه بر این سیاستهای مالی دولت مثل کاهش یا افزایش مخارج دولت و مالیاتها میتوانند به ضرر ارز محلی یا به نفع آن باشند. معمولاً دولتی که مخارج خود را بیش از حد بالا میبرد، به ارز ملی هم ضربه میزند.
قیمت کامودیتی یا کالا (Commodity)
قیمت کالاهای کلیدی مثل نفت یا طلا بر ارز اقتصادهای کالایی تأثیر قوی میگذارند. کشوری که مهمترین درآمد آن از صادرات نفت است، مسلماً پول ملی آن کشور هم با نوسانات قیمتی نفت تغییر میکند. قیمت بالای نفت میتواند ارزهای کالایی مثل دلار کانادا را تقویت کند، درحالیکه شاید بر ارز کشورهای وارد کننده نفت آسیب بزند. یا قیمت بالای طلا به نفع دلار استرالیاست. استرالیا یکی از کشورهای بزرگ صادر کننده فلزات گران بهاست.
ترکیبی از تحلیل بنیادی و تکنیکال
تحلیلهای بنیادی را با تحلیلهای تکنیکال ترکیب کنید تا هیچ وقت بازار شما را شوکه نکند! بسیاری از معامله گران در روزهایی که تقویم اقتصادی شلوغ است و اخبار زیادی دارد، از معامله کردن خودداری میکنند. معمولاً معامله گران تکنیکال فارکس تمایلی ندارند که در زمان وقوع رویدادهای ریسکی در بازار باشند. یکی از فرضیههای اصلی تحلیل تکنیکال این است که همه چیز در قیمتها تأثیر داده شده است. اما وقتیکه اطلاعات جدیدی در بازار منتشر میشود، قیمتها هم سریعاً تغییر میکنند تا اطلاعات جدید را هضم کنند. به همین دلیل معامله گران تکنیکال صبر میکنند تا آرامش به بازار بازگردد و بعد از آن وارد بازار شوند.
عدهای از تحلیلگران بنیادی و کهنهکار هم از رویدادهای اقتصادی نوسانات خوبی میگیرند. آنها میدانند که اگر شاخص اقتصادی که منتظرش هستند خوب باشد، باید سریعاً خرید بزنند و اگر بد باشد سریعاً فروش. اما چنین معاملهای ریسک زیادی دارد! به همین دلیل است که تنها تحلیلگران بنیادی و حرفهای بازار در زمان انتشار اخبار معامله میکنند. دانش و تجربه آنها ریسک معامله را بهطور قابلتوجهی پایین میآورد.
تحلیل تکنیکال (Technical Analysis) مکملی برای تحلیل بنیادی (Fundamental Analysis) است. تحلیل تکنیکال به قیمت یک دارایی تمرکز دارد و سعی میکند از الگوها و فرمولهای آماری به جای ارزیابی ارزش ذاتی دارایی استفاده کند. معامله گران از تحلیل تکنیکال برای پیشبینی رفتار آتی بازار استفاده میکنند. تحلیل تکنیکال با نگاه به تاریخچه قیمتی، آینده را پیشبینی میکند. اما تحلیل بنیادی بیشتر روی کیفیت دارایی تمرکز دارد و توجهی به تحلیل نموداری قیمتی ندارد. مبنای تحلیل تکنیکال، تکرار تاریخ است. تحلیلگر تکنیکال معتقد است که تاریخ همیشه تکرار میشود.
چرا باید به تحلیل تکنیکال تسلط پیدا کنید؟
هر دارایی که به نیروهای عرضه و تقاضای بازار حساس است، میتواند موضوعی برای تحلیل تکنیکال باشد. تنها کافی است نمودار قیمت – زمان یک کالا موجود باشد. تحلیلگر تکنیکال میتواند از این نمودار برای پیشبینی آینده قیمتها استفاده کند. حتی نمودارهای شمعی که در ژاپن اختراع شده و در تمامی بازارهای سهام، اوراق قرضه، کالا، ارز و ارز دیجیتال (cryptocurrency) استفاده میشود، در ابتدا برای پیشبینی قیمت برنج طراحی شده بودند. این یعنی تحلیل تکنیکال یکی از ابزارهای اصلی معاملهگر است. به طور کلی هر تحلیلی که تنها بر قیمت یک دارایی تمرکز کند و تنها روی نمودار قیمت – زمان پیاده شود، زیر مجموعهای از تحلیل تکنیکال است. از اندیکاتور گرفته تا سریهای ریاضی مثل اعداد فیبوناچی.
اهمیت تحلیل فاندامنتال یا بنیادی
از میان دو سبک تحلیل رایج و مطرح در بازار، تحلیل فاندامنتال کمی پیچیدهتر از تحلیل تکنیکال است. در تحلیل فاندامنتال یا همان بنیادی، معاملهگر میخواهد ارزش ذاتی دارایی را به دست آورد. پیدا کردن ارزش ذاتی دارایی کار سختی است. برخی از داراییها چنین قابلیتی ندارند. به طور مثال شما میتوانید ارزش ذاتی ارز یک کشور، سهام یک شرکت، اوراق قرضه دولتی یا شرکتی را محاسبه کنید و حتی با توجه به عرضه و تقاضای جهانی یک کالا و عوامل تأثیرگذار بر آن، ارزش ذاتی یک دارایی را به دست آورید.
چرا باید از تحلیل فاندامنتال استفاده کرد؟
هدف از تحلیل فاندامنتال یا بنیادی پیدا کردن ارزش ذاتی یک دارایی است. پیدا کردن ارزش ذاتی سهام یک شرکت یا ارز یک کشور کار نسبتاً سادهتری است. چونکه اکثر علوم مربوط به تحلیل فاندامنتال برای ارزیابی ارزش سهام و ارز تعریف شدهاند. شما میتوانید به کمک مطالعه گزارشهای مالی، شاخصهای اقتصادی و متغیرهای سیاسی، ارزش ذاتی سهام یا ارز را تخمین بزنید. نتیجه تحلیلهای فاندامنتال تنها به پیدا کردن ارزش ذاتی دارایی ختم نمیشود. تحلیل فاندامنتال میتواند بهترین دارایی از نظر ارزانی و استعداد رشد سودآوری را تشخیص دهد. تحلیل فاندامنتال میتواند دارایی بیارزش یا خیلی گران را هم مشخص کند.
بعد از تحلیل فاندامنتال سهام، ارز، کالا یا شاخصها میتوانید ارزش ذاتی دارایی مورد نظر را تخمین بزنید و سپس ارزش ذاتی را با قیمت بازاری مقایسه کنید. اگر ارزش ذاتی دارایی مورد نظر بیشتر از قیمت بازار باشد، یعنی دارایی مورد نظر ارزان است و به مرور زمان قیمت بازاری هم به ارزش ذاتی خواهد رسید. اما اگر ارزش ذاتی پایینتر از قیمت بازار باشد، قیمت دارایی مورد نظر گران است و به مرور زمان قیمتها به سمت ارزش ذاتی حرکت خواهند کرد. تحلیل فاندامنتال میتواند استراتژی سرمایهگذاری شما در بازار را مشخص کند.